برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۲۷۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ احزاب سیاسی ایران

از افکار آنروزی خود را اینجا بنویسم گمان نشود قصدم خودنمائی است. بلکه مرادم اینست که در ایران اشخاصی بودند و زیاد هم بودند که درست فکر میکردند و آینده را خوب میدیدند ـ ولی عنصر فساد طوری تقویت شده بود که فریادهای من و امثال من بجائی نمیرسید.

من در شماره ۴-۵ نوبهار هفتگی دو مقاله در سیاست داخلی و خارجی ایران نوشتم که چون مفصل است بعض قسمتهای آنرا برای نشان دادن طرز فکر طبیعی نقل میکنم:

نوبهار شمارهٔ ۴ صفحه ۶۱ ـ ۶۲ ـ ۶۳

مورخه سه‌شنبه ۲۴ میزان ۱۳۰۱

سیاست داخلی «هر چه هست اینجاست و اینجاست هر چه هست. مرگ و حیات ما در زندگانی داخلی و سیاست عمومی رجال و زعما و پیشوایان سیاسی و روحانی و اجتماعی ماست. اینست آن حقیقتی که ما ازان غفلت داریم ولی مخالفین سعادت و بزرگواری و حشمت ما ازان غفلت ندارند و هر ضربتی که عمقاً بروح ما وارد میشود ازین راه و از این جنبه و تهیگاه خواهد بود!

یکی از امهات سیاست داخلی که باید منظور نظر سائسین دولتی و ملتی واقع گردد «قاعدهٔ کار» یا «پرنسیپ» عمومی است.

(شرحی دربارهٔ ناصرالدین‌شاه نوشته است دایر بر اینکه نظر بطول مدت استبداد یک قاعدهٔ عمومی منظمی در کار بود ـ لذا کارها خوب از پیش میرفت، هر چند با ظلم و جور توأم بود....)

ولی در عهد مشروطه یکباره آن قواعد و پرنسیپ‌ها تغییر کرد و جای خود را باصول و قواعد دیگری که بایستی فوراً تعقیب شود نسپرد.... در شانزده‌هفده‌سال مشروطه نه ملت نه دولتهای متناوب هیچکدام قادر بر اتخاذ یک اصل و قاعده‌ای در کارهای مملکتی نگردیده و بالاخره یک پرنسیپ معینی پیش روی خود نگذاشتیم که در نتیجهٔ آن شاه و صدراعظم و ورزاء و علماء و سیاسیون و احزاب و سایر مردم هرکدام تکلیف قطعی و جدی خود را مثل اینکه نمازگزار تکلیف خود را در اوقات پنجگانهٔ نماز میداند بدانند و بدان عادت کرده و انس گرفته و نسبت بدان خاضع بوده و قوانین ثابت و لازم‌الاتباعی ضمیمهٔ آن شده روی‌همرفته قاعدهٔ کار و پرنسیپ عملی ملی و مملکتی ما را نشان بدهد!

۲۴۷