برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۳۸۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ احزاب سیاسی ایران

بزرک را با تلگراف بتمام علماء اعلام در ایران اطلاع داده و جلساتی متوالی و خطابها و هیجاناتی بر علیه این اقدام مستبدانه از طرف آقایان علما و سایر صنوف و طبقات پایتخت مشهود افتاده و دوام دارد. منجمله در این ایام اخیر اصناف قصد کردند که بازارها را تعطیل کنند و جبران این حرکت را توسط دولت ایران و اعلیحضرت شاه از مرتکبین مطالبه نمایند ولی تا بامروز دولت ایران بامید موفقیت در جبران قضیه با جد و جهد بسیار از شدت هیجان و حتی از حرکت آقایان جلوگیری نموده و معلوم نیست تا چه اندازه دولت کنونی قادر خواهد بود که این اقدام توهین‌آمیر زا که یک ضربت خشن و غیرقابل‌تحملی بروح آزادی و دیانت اسلام وارد ساخته است تلافی کرده و جبران آنرا تدارک نماید؟ ما میدانیم که دولت درصدد برآمده و امروز نیز آقای حکیم‌الدوله وزیر معارف از طرف دولت و شاهزاده عضدالسلطان از طرف اعلیحضرت برای پذیرایی آقایان بکرمانشاه میروند ولی هنوز خبر نداریم که طرز جبران قضیه از چه قرار است؟

اسلام و بین‌النهرین گذشته از علایق روحی وادبی و نژادی که بین ملت ایران و اهالی بین‌النهرین موجود بوده و صرف نظر از روابط تاریخی فقط از نقطه نظر دیانت یک سلسله علایق قطع‌نشدنی که از هر علاقه وارتباطی قوی‌تر و اساسی‌تر و محقانه‌تر است، بین علماء اعلام و ملت بین‌النهرین برقرار است که هیچ قانون و اصلی نمیتواند آنرا انکار کرده و بآن اهمیت ندهد، اراده و امر علماء اعلام عین اراده و عقیدهٔ ملت بین‌النهرین و بزرگترین فکر عمومی و ملی عراق و عرب بوده و این عقیده در موارد عدیده بر حکومت‌ها و عمال انگلیس به ثبوت رسیده است چنانچه فتاوی مرحوم آیةاللّه شیرازی و مرحوم شریعت اصفهانی هر یک در در موقع خود برای اعلان جنگ و خونریزی یا استقرار صلح کفایت کرده و بعد از آن نیز پیوسته نفوذ مقامات روحانیه بسط و توسعه یافته است.

نکته‌ای را که حکومت محلی بغداد و کمیسر عالی انگلیس شاید نخواسته‌اند مورد توجه قرار دهند این است که: در عراق عرب علماء اعلام بمیل خود در کارهای سیاسی هیچگاه شرکت نکرده‌اند و این مردم هستند که بدون شور و تجویز و امر علماء راضی بقبول هیچ عقیده و رویهٔ سیاسی نمیشوند. رؤسا و مشایخ عشایر و سادات و اعیان بلاد متابعت از دستور و نظریات مقامات روحانیه را وظیفهٔ دینی و وجدانی

۳۵۵