برگزیده شد، و عدهٔ همه قسم همراهی و مساعدترا نیز باو دادند، وثوقالدوله بفرنگستان مسافرت کرد و قصیدهٔ لامیهٔ معروف خود را گفت.
۱۴ - سقوط دولتهای گرجستان و قفقاز و ارمنستان
نظر بآنکه سقوط این دولتها در اوضاع ایران تأثیر بیشماری داشت ضرر ندارد بطور مختصر اشارهای بشود.
بعد از انقلاب روسیه و ختم جنگ، در میان دول فاتح چنین تصمیم گرفته شد که دولتهائی که ملیت آنان با روس متباین است و تا بحال در تصرف روسیه بودهاند از دولت مذکور جدا شوند و هریک استقلالی داشته باشند.
بعضی ازین دولتها هم بدرک استقلال نایل آمدند مانند دولت مستقل گرجستان و دولت مستقل ارمنستان و دولت قفقاز که خود را «آذربایجان» نامید و استقلال این دول در سال ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ عملی گردید و مخصوصاً استقلال دولت قفقاز که پایتخت خودرا «باکو» قرار داده بود در تاریخ ۲۴ ربیعالثانی ۱۳۳۸ از طرف متفقین تصدیق شد و دولت ایران نیز او را برسمیت شناخت و گفتیم که «سیدضیاءالدین» را بمعیت هیئتی برای قرارداد تجارتی و ترانزیت بباکو فرستادند.
دولت انگلیس میل داشت در خوارزم و ترکستان و ماوراءالنهر نیز دولتهائی مانند «ترکمنستان» در خوارزم و «تاجیکستان» در بخارا و «ازبکستان» در سمرقند بوجود آید.
بیاد دارم اوقاتی که در نتیجهٔ مراجعهٔ اهالی بلاد سرحدی مشرق بدولت ایران عدهای از قوای چریک خراسان (در کابینهٔ وثوقالدوله) سرخس روس را تصرف کرده بودند، من با «سر پرسی کاکس» وزیر مختار انگلیس ملاقات کردم، مشارالیه میگفت که دولت ایران باید سرخس را تخلیه کند و ابداً پیرامون تعرض بخاک همسایهٔ شرقی نگردد زیرا ما میخواهیم در آنجا دولتی بنام و «ترکمنستان» ایجاد کنیم.
بالجمله دولت قفقاز تشکیل شد و «زیادخاناوف» را هم بعنوان وزیر مختار