یا «دزدآب» و غیره نموده بودند، و تجدید نظر در تعرفهٔ گمرکیرا هم باحضور مأمورین ایرانی و چند تن بلژیکی چنانکه اشاره شد صورت دادند و تعرفهٔ جدید از ۱۲ رجب ۱۳۳۸ بموقع اجری در آمد ولی باز مدام از طرف روسها خاطرشان ناراحت بود، چنانکه روزنامه «تایمس» در ۲۶ رجب همانسال درباره دستهٔ قزاقهای ایرانی نوشت:
«دستهٔ قزاق که در زیر فرمان صاحبمنصبان روسی است هنوز هم در تهران قویترین قوهٔ نظامی است، عنصر مخلوطی از بلشویکها و طرفداران تزار با هم دست اتحاد دادهاند که نفود روس را در ایران تا وقتیکه باز یکروزی روسیه بر سر پا خیزد زنده نگاه دارند و اشخاص ناراضی ایرانی هم از هر جنس چه و مستبد و چه غیرمستبد مدام در دام آنها میافتند و روسهای مذکور انگلستان را در نظر این ایرانیان حریص و طماع و جهانگیر قلم میدهند، آنروزگاریکه روسیه دیوانهوار خدمتگزار انگلستان آزاد بود گذشته و منظرهٔ دموکراتهائی که با قزاقها شانهبشانه بر ضد دولت کنونی ایرانی کار میکنند بهیچوجه مطبوع خاطر نیست».
و همین اضطراب و بیم انگلیسها موجب آن گردیده بود که در ۲۳ جمادیالاولی همانسال از راه بلوچستان و بغداد عـدهٔ جدیدی قشون انگلیس وارد ایران شده بود و دستهای بخراسان و دستهای بهمدان و قزوین و رشت و انزلی رفته بودند.
قبلا اشاره کردهایم که قوای ژنرال دنیکین و کالچاک و ورانگل که از روسهای سفید تشکیل شده بود چگونه از مقابل نیروی سرخ شکسته و پراکنده شدند و گفتیم که عدهای کشتی و مهمات و نفرات بایران از راه انزلی پناه آوردند.
آری روسهای سفید شکست خوردند، و دولت قفقاز از طرفی بیم آن داشت که دولت انگلیس باکو، آنشهر زرین را در تصرف خود نگاهدارد و از طرف دیگر بروسهای سفید امیدی در اینکه استقلال قفقاز را برسمیت بشناسند نداشت و از یکسو مواعید بلشویکها در هواداری و حمایت از دول و ملل صغیر و حمایتی که عثمانیهای ترک و هم کیش قفقاز از بلشویک مینمودند ـ این معانی او را بسوی دولت انقلابی روس متمایل ساخته بود. درین هنگام بتاریخ شعبان ۱۳۳۸ زمزمهٔ بالشویکی از داخلهٔ گرجستان و قفقاز شنیده شد و بتاریخ ۸ شعبان انقلاب برپا شد و حکومت «حزب مساوات» سقوط کرد و روز دیگر ۶۰۰۰ تن سپاهیان سرخ از راه دریا در باکو پیاده شدند. بلافاصله ارمنستان در ۱۵ شعبان نمایندهای به ولادی قفقاز نزد بالشویکها فرستاد و در ۱۳ رمضان حکومت بالشویکی در ایروان پایتخت ارمنستان نیز دایر گردید، همچنین گرجستان در ۱۹