بسیاستهای خارجی در مردم پیدا شده وضع و موقع هر مرد سیاسی یا هر روزنامهنویسی را که بخواهد فقط بحساب خودش آزادیخواه و وطن پرست و اصلاحطلب باشد مشکل کرده است.
من هر انتقادی از اوضاع داخلی و روش سیاست خارجی دولت بکنم طبا بمذاق سفارت شوروی خوش میاید، انتقاد از تسلیم بطامع نفت جنوب، عملیات بانک شاهنشاهی، ابقاء استاندار خوزستان، فشار سرمایهداری و مالکیت عمده اراضی، مداخله ارتش در امور مملکتی و امثال اینها همه حرفهائی است که گوینده را در مظان تهمت میگذارد برای احتراز از وقوع در مظنه این تهمت بایداز رفتار ناپسند و تعدی شورویها هم انتقاد کرد و اینکاریست که من بارها بر حسب وظیفه روزنامهنویسی و ایرانی بودن کردهام و اکنون باز تکرار میکنم.
روسها بر خلاف حق و عدالت ارز و طلای ما را غصب و ضبط کردهاند روسها برای ما فتنه آذربایجان را بوجود آوردند، روسها برخلاف تعهدشان مملکت ما را چندین ماه دیرتر از موعد مقرر تخلیه کردند و اگر وضع بینالمللی نبود شاید آن روز هم تخلیه نمیکردند روسها حقوق حقه ما را در شیلات رعایت نمیکنند. اینها مسائلی ایستکه بارها من که مدعی استقلال فکر و روشم گفته و نوشتهام اما اگر انصاف بدهید باز شکوه من از روسها از لحاظ کمیت و کیفیت هر دو بپای اعتراضاتی که بانگلوساکسونها دارم نمیرسد ولی این یکی دیگر گناه من نیست زیرا من هرچی فکر میکنم زیان دیگری از شورویها ندیدهام اما، تمام سائر بدبختیهای ملت ما دستپخت دولت فخمیه انگلستان و اخیرا همکار نوررسیده او است.
شاید اگر یک روزی دنیا بکام روسها گردد هزار بار وضع ما از این که هست بدتر شود اما قصاص قبل از جنایت نمیشود کرد. فعلا روسها