و موسوم به باقلای قبطی (این گیاه را فرنگیها لوتوس گویند).
در رود نیل ماهی بسیار است و غریبترین آنها فَهکَه نام دارد و این ماهی را قوّهای باشد که به اختیار باد کند و در این صورت سنگینی پشت ماهی برای او به منزلهٔ لنگر میشود و بر پشت خوابیده همچنان روی آب میرود. شکم این ماهی پوشیده از خار است و در حالت مذکور شباهت به خارپشت پیدا میکند.
رود نیل تا چندی قبل نهنگ و اسب آبی نیز داشت و سواحل آن از این جهت خطرناک بود. طول نهنگ مصر گاهی به شش ذرع میرسیده و اغلب به خشکی میآمده و میتوانسته است انسان را بلع نماید. اسب آبی هم به قایق حمله مینموده و به کنار زورق تکیه میکرده آن را برمیگردانده. نسل این دو حیوان عجالتاً در مصر قطع شده به این معنی که اسب را مدّتی است ندیدهاند امّا نهنگ تا این اواخر هم وجود داشته کشتیهای بخاری آن را فراری کرده است.
در مصر جنگل نیست. دامنهٔ جبال آن مملکت تختهسنگهای عریان خالی از درخت و گیاه است. در خود درّه هم چون جای زراعت کم است و خاک عزیز تمام اراضی را خاص کشت و زرع کردهاند بنابراین دشت هم مثل کوه جنگل و درختانی ندارد و فقط بیشههای کوچک از اقاقیا و میموزا و تاماری یافت میشود و اشجار میوهدار از قبیل انار و انجیر و زردآلو و خرما نیز هست.
این خاک پرنعمت که مستور در خرمن و چمن و باغهای بانزهت است امروز