که راهارماخیس را تجلیل نمایند تو شقی را میرانی تو دلیری بیدین را هیچ کردهای دشمن «را» در آتش میافتد «را» قوی است بیدین ضعیف است «را» عالی است بیدین سافل است «را» بزرگ است بیدین کوچکست «را» منیر است بیدین مظلم است «را» خوبست بیدین بد است «را» قادر است بیدین عاجز است ای «را» عمر فرعون را دراز کن به شکم او نان و به گلویش آب رسان عطر برای گیسوی او عطا فرما برخیز ای آمنراهارماخیس تو خود وجود یافتهای تمام راهها از انوار تو پر میباشد تو آن قرقی مقدّسی که بال وی برق میزند توئی آن فینکس که الوان مختلفه دارد توئی آن شیر بزرگ که به خودی خود موجود است غرّش تو دشمنانت را سرنگون میسازد در حالتی که تو سفینهٔ کبیر را پیش میرانی طفلکی تو که هر روز متولّد میشوی پیری تو که به ابدیّت نائل میگردی دارای رفعتی هستی که به آن نمیتوان رسید خداوندگار مکانی باشی که سرّی است وجودی نهانی هستی که صورت آن را کسی نشناسد خداوند سنین که به هرکس بخواهد حیات میدهد خاک و طلا و نقره و لاجورد را آفریده علفها را برای دواب و گیاهها محض رفع حاجت انسان خلق کرده ماهیها را در رودها زنده نگاه میدارد و مرغها را در هوا به واسطهٔ دمیدن در موجوداتی که در تخم وجود دارند طیور و جاندارهای خزنده در نظر او یکسان است موش را در سوراخ و مرغ را روی شاخ درخت روزی میدهد مردها تمام از دو چشم او بیرون میآیند و نژاد انسان و ذریّهٔ آدم کلّاً به او میگویند سلام بر تو باد ما به تو سجده میکنیم زیرا که
برگه:تاریخ ملل قدیمه مشرق - چاپ اول.pdf/۷۲
این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
(۶۸)