برگه:تاریخ ملل قدیمه مشرق - چاپ اول.pdf/۷۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
(۷۵)

می‌نمودند. اموات سلاطین کهنهٔ مخصوصی داشتند و آنها مأمور حفظ نمازخانه و ترتیب ایّام تشریفات بودند مثلاً رامسس دویّم برای پدر خود معبدی ساخته در کتیبهٔ آن می‌گوید (زیباترین چیزها برای دیدن و بهترین آنها به جهت شنیدن پسری است که دل سپاسدار داشته باشد قلب من مرا مجبور می‌نماید که هر کار خوب در عالم هست آن را برای پدرم بکنم ای پدر من بیدار شو و سر خود را به سوی آسمان بلند کن. ای پدر من که مانند خداوندی این منم که اسم تو را زنده می‌کنم من مستحفظ تو می‌باشم من برای تو و پرستش هر روزهٔ تو مال‌ها کنار گذاشته‌ام. محض خاطر تو من به کهنه اجر و اجرت می‌دهم که آب مقدّس را روی خاک تو بریزند. املاک جنوبی را برای تو وقف کرده‌ام که حاصل آن به مصرف خدمات معبد تو رسد).

محاکمه و حساب اموات مدّتی مصری‌ها معتقد بودند که روح در مقبره‌ای که جسد آن را گذاشته‌اند می‌ماند امّا وقتی آمد که ازین عقیده برگشتند و گفتند تمام ارواح می‌روند زیر زمین و در آن مکان که آفتاب فرو می‌رود جمع می‌شوند. به زعم آنها در آن ولایت زیرزمینی که آن را مملکت غرب می‌نامیدند اُزیریس سلطنت می‌کرد و ارواح را نمی‌پذیرفت مگر بعد از رسیدگی به اعمال آنها و می‌گفتند روح چون از بدن بیرون می‌آید در دالان‌های تاریک داخل می‌شود بعد با کشتی روی رودخانه‌ای زیرزمینی سیر می‌کند و در ضمن عبور شیاطین