برگه:تسخیر تمدن فرنگی.pdf/۱۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۹

چون نمیتوانند مردانه بجنگند در غیاب ببدگوئی و طعن و لعن میپردازند و در حضور بزبان چرب و نرم حرف میزنند و در ایّام بمب پرنده و آهن و فولاد خزنده الفبا نخوانده خود را قاضی و حکم علم و ادب و هنر و سیاست و در همۀ علوم و فنون مجتهد و متخصّص جلوه میدهند. شعر جانکاه بیروح شیخ وهب روفَعی و شعر بی‌وزن و قافیه و بد مضمون هوشنگ هَناوید هر دو را میپسندند. میگویند هر دو نوع خوبست. هر یک حالی و لطفی دیگر دارد یکی بسبک کلاسیک است و دیگری بسبک رُمانتیک، و گمان میبرند که کلاسیک یعنی سخت و ثقیل و رمانتیک یعنی بچّگانه و غلط و از سر بخشندگی و بنده‌نوازی شاگردان را استاد و نیمه استادان را ادیب و شاعر و فیلسوف و حکیم و مهندس و متخصّص میخوانند.

این گروه متملّق زبان‌باز نمیخواهند هیچ خائنی و جاهلی و حیله گری و علم فروشی را از خود برنجانند. شب و روز میکوشند که دل همه را بدست آورند و برای آنکه حیله و تزویر خود را پنهان کنند کلمه «نسبت» را ورد زبان خود ساخته‌اند. رأی سخیف شیخ وهب روفَعی، عقاید عجیب هوشنگ هَناوید، کتاب سراسر غلط فلان، گفتهٔ سست این، نوشتهٔ نادرست آن، همه بنسبت خوبست امّا تا امروز حدّ و معنای این لفظ و مقیاس سنجش خود را معیّن نکرده‌اند تا معلوم شود که اشخاص و افکار را با کدام معیار میسنجند. جمعی که شمّه‌ای از اوصافشان ذکر شد کار وقاحت را بجائی رسانده‌اند که هر چند خود با آبرو و جان ملّت ایران بازی میکنند اگر کسی را ببینند که از راه دلسوزی متوجّه بعیوب اصلی و در پی چاره جوئیست او را بدبین میخوانند. میگویند «نباید آبروی ایران را برد نباید جوانان را دلسرد کرد...» و فیلسوف‌وار