۱۱
تاریخی ایران، امروز غافلتر از ما ملّتی در همهٔ عالم نیست.
۵ – بکسانی که تیشه بریشۀ ملّت ایران میزنند و ببهانهٔ نگاهداری آبروی ایران انتقاد صحیح و بجا را بدبینی و بدگوئی میخوانند باید گفت که مردم فریفتن و دروغ گفتن و فقر و جهل این ملّت بزرگ را نادیده و نابوده گرفتن بد و نارواست نه چارهجوئی و باز کردن چشم و گوش ایرانیان گرفتار حیران. مگر بیگانه از حال ما بیخبرست که بشرح مصائب ملّت ایران آبروی ما برود؟ بیخبران جاهل غافل بعضی از خواصّ طمّاع و حریصند که خون مردم را میمکند و نمیدانند که با همه حیلهگری و شیّادی از تندباد حوادث برکنار نخواهند بود.
در این روزهای تیره و تار اگر بیش از حد لزوم از عظمت داریوش و قدرت نادر بگوئیم و بنویسیم خود را سبک و بیمقدار کردهایم. باید وضع ناگوار امروز را پیوسته در خاطر داشته باشیم و برای دردهای درمانپذیر دوائی و چارهای بسازیم. باید استقلال فکری بدست آوریم و ضعف نفس را از خود دور کنیم تا بتوانیم مدح بیجا و بیگانه غریب فرنگی را از تمجید صحیح و انتقاد عاقلانهاش را از بدگوئی غرضآلودهٔ او بشناسیم. کارگر و بقّال و قصّاب فرنگی را با ما کاری نیست و فرنگی دانشمند کتابخوان کتابنویس را هم نمیتوان فریفت. فضلای ممالک متمدّن فرنگ ایرانی و یونانی امروز را با همعصران داریوش و افلاطون اشتباه نمیکنند و اگر ملّتی خطّ و زبان و حتّی دین خود را تغییر دهد او را وارث یونان و روم قدیم و همفکر و همپایهٔ خود نمیپندارند. بظاهر او را میستایند امّا کسانی که تبریکنامه و تشویقنامه مینویسند بیشتر از دیگران بضعف عقل و سادهلوحی چنین ملّتی میخندند.