برگه:تسخیر تمدن فرنگی.pdf/۱۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۶

بی‌نظم و ترتیب و بی موجب و شرح و دلیل بطهران فرستاده و گاهی بسفارتخانه‌های ممالک کوچک بمهمانی رفته و در باب وقایع معروف عالم که شرحش را هر بیوه زن عادی در روزنامه خوانده سه چهار مطلب کلّی مبتذل گفته و با چند پیرزن فرنگی قمار کرده است خود را سیاست‌شناس میداند و بیخبر از مهمترین فصول تاریخ سیاست پر پیچ و خم ایران و عاجز از نوشتن ده خطّ بفارسی درست و یا بهر زبانی دیگر خود را همکار مِترنیخ و بیزمارک و پیت میشمرد و اگر کسی او را با میرزا تقی خان امیرکبیر هم مقایسه کند بر او گران میآید چرا که هوشنگ‌خان هَناوید خود را در صف سیاست‌شناسان فرنگی جا میدهد و بایران و بزرگان ایران التفاتی ندارد و هر چند بزبان نمیآورد ولیکن برفتار و کردار خود میخواهد بفهماند که من تالِرانم چرا که تالران فارسی نمیدانست و من هم نمیدانم. وی هیچیک از علوم و فنون عالم غیر از «علم گل و مل» را لایق توجّه خود نمیشمرد و خیال میکند که اگر کسی مواقع گل فرستادن و کیفیّت شراب دادن پیش از غذا و مشروب خوراندن بعد از غذا را بداند و دست هر زن فرنگی را چه جوان و چه پیر، چه در لهستان و چه در انگلستان، ببوسد فرنگی کامل عیار و از هر کمالی بی‌نیاز میباشد و بدبخت ابله غافلست که پیشخدمت هر مهمانخانه و آبدار هر دولتمند فرنگی این نکته‌ها را صد بار از او بهتر آموخته و تربیت فرنگی همه شلوارشناسی و دست بوسی و تبسّم ابلهانه نیست، شعرشناسی و تاریخ‌دانی و آشنائی باصول نقّاشی و موسیقی و آثار بزرگان علم و ادب نیز جزء آنست و سیاست شناسی هم صد شرط دارد که یکی از آنها را در وجود او نیافریده‌اند.