برگه:تسخیر تمدن فرنگی.pdf/۲۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۸

اگر هوشنگ هَناوید حاضر نباشد دو سه لغت فرنگی هم بر زبان میآورد و در مجلس دیگر دموکراسی را باعث تمام بدیها جلوه میدهد و برای خوشدل ساختن حضّار خبر و حدیث هم جعل میکند. باری شیخ هبةالله روفَعی درست مصداق این سه آیهٔ قرآنست در سورهٔ بقره که: «وَ اِذا لَقوُا الّذینَ آمنوُا قالوُا آمَنّا و اِذا خَلوْا اِلی شیاطینهمْ قالوُا اِنّا مَعکمْ اِنّما نَحنُ مُستهزِؤنَ. اَللهُ یَستهزِیُ بِهمْ وَ یَمدُّهمْ فی طُغیانِهمْ یَعمهونَ. اولئکَ الّذینَ اشترَوُا الضّلالَةَ بِالهدی فَما رَبِحتْ تِجارَتُهمْ وَ ماکانوا مُهتدینَ.»

فکلی «استاد» بیهمتائیست که خود را ایرانی میشمرد و در دارالعلم ایران بشاگردان ایرانی درس میدهد و از خزانهٔ ملّت ایران پول میستاند و با اینهمه آن مردانگی و همّت ندارد که لااقلّ بقدریک معلّم ده فرنگی زبان مملکت خود را یاد بگیرد ولی با همه بیهمّتی چندان وقیح و گستاخست که بلغت تراشی میپردازد و میخواهد مطالبی دقیق را بزبانی عجیب که ساختهٔ فکر و ذوق اوست بشاگردان بیچاره بیاموزد. کلمهٔ «بیهمتا» را بمزاح و اغراق ننوشته‌ام. شما نیز با من همعقیده‌اید که چنین استادی یکتاست و در همهٔ روی زمین همتا ندارد.

فکلی، ایرانی شهوت‌پرست کوته‌نظریست که گمان میبرد که تمدّن فرنگی همه رقص گونه بر گونه و قمار کردن و بمیخانهٔ پر از قیل و قال و دود و دم رفتنست و خبر ندارد که اساس تمدّن فرنگی مطالعه و درس و بحث و بقصد کسب معلومات بقطب سفر کردن و صحرا نوردیدن و لغات شاهنامه را یکایک شمردن و جای هر یک را نشان دادن و بیش از بیست سال بر سر ترجمهٔ مثنوی بانگلیسی زحمت کشیدن و سرچشمهٔ نیل کشف