برگه:تسخیر تمدن فرنگی.pdf/۲۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۲

باید آن را عوض کند. حسینقلی آقا دیوانه بود وگرنه وقت خویش را بر سر تألیف یا ترجمه کتابی مفید بفارسی خرج میکرد نه در راه امور باطل و اکبر شاه هندی هم با همه کفایتی که داشت مغروری گمراه بود که خود را خدا میپنداشت و امر کرده بود که در حضورش بسجده افتند و این مرد عجیب که خویش را معبود خلق میشمرد خواندن و نوشتن هیچ نمیدانست و اگر میدانست فرمان غلط نویسی صادر نمیکرد و در راه کجی که فکلی در پیش دارد جز ازین قبیل تعصّب و دیوانگی که مذکور شد راهنمایی نمیخواهد.

فکر و بیان فکلی چندان بد و زشت و نارساست که اگر کسی بخواهد در مذمّت علم‌فروشان عربی‌باف هم چیزی بخواند باز بنوشته‌های او اعتنائی نخواهد نمود. این قبیل مطالب را دیگران چندین قرن پیشتر از او هر چه فصیحتر گفته‌اند. مگر نه در قابوس‌نامه است که «جهد کن تا سخن تو سهل ممتنع باشد و بپرهیز از سخن غامض و اگر غزل و ترانه گوئی سهل و لطیف تر گوی و بقوافی معروف گوی و تازیهای سرد و غریب مگوی» و در حدیقةالحقیقهٔ سنائی خوانده‌ایم:

  گر بتازی کسی ملک بودی بوالحکم خواجهٔ فلک بودی  
  این چنین جلف و بی ادب زانی که تو تازی همی ادب خوانی  

🟌🟌🟌

در جواب کسی که بپرسد چرا فکلی بزرگترین خصم ایرانست میگویم باین علّت که در هنگام حملهٔ تمدن فرنگی بایران این دشمن خانگی همدست بیگانه است و برای ماهی گرفتن دیگران آب را گل آلود میکند و بامید آنکه تمدّن فرنگی ما را زودتر بگیرد از خیانت بفکر و