۳۰
خطر آن در امان و از فریبندگی و جذبهاش برکنار نخواهد داشت. پس باید از دو کار یکی را اختیار کرد یا خود براهنمائی ذوق و عقل و با رعایت شرائط حزم و احتیاط تمدّن فرنگی را بگیریم و یا بی چون و چرا تسلیمش شویم تا بیاید و سیلوار ما را بگیرد. هر چند بیشتر امور جزئی و کلّی زندگی ما از دوختن شلوار و زیرجامه تا چاپ کردن گلستان و شاهنامه بتمدّن فرنگی وابستگی دارد هنوز شکست ما و فتح آن قطعی و مسلّم نیست و بعقیدهٔ من روزی که تمدن فرنگی ما را بگیرد آخرین روز حیات ملت ایرانست و تنها راه گریز و یگانه چاره آنست که ما آن را بگیریم و پیش از آنکه محصور و اسیرش گردیم خود مسخرش کنیم.
سادهلوحانی که میگویند بگذارید تمدّن فرنگی ما را بگیرد نادان و از تاریخ عالم بیخبرند و گمان میبرند که تمدّن فرنگی دوست ما و طالب پیشرفت حقیقی ماست. مقایسۀ تاریخ دو سه قرن اخیر مللی که یکباره اسیر و تابع تمدن فرنگی شده با تاریخ مللی که بمیل و رضا آن را اقتباس کرده اند ضرر تسلیم بی چون و چرا باین دشمن بیرحم و فایدهٔ رعایت شرائط عقل و احتیاط را هر چه خوبتر هویدا میسازد. روس و ژاپون تمدّن فرنگی را گرفتند و امروز از خود عالم و نویسنده و هنرمند و کاشف و مخترع و کشتیساز و معمار و معلّم و طبیب بزرگ دارند و تمدّن فرنگی الجزائر را گرفت و اکنون عرب بیچارهٔ این سرزمین نه فرانسه میداند و نه عربی، در مملکت خود بنده است و در پاریس گلیم پارهای بر دوش دوره گردی و یا در گوشه و کنار خیابان بلوط فروشی میکند و با فقر و ذلّت عمری بسر میبرد. در الجزائر