این برگ همسنجی شدهاست.
۲۵
۳۴ | رواق منظر چشم من آشیانهٔ تست | کرم نما و فرودآ که خانه خانهٔ تُست | ۶۷ | |||
بلطف خال و خط از عارفان ربودی دل | لطیفهای عجب زیر دام و دانهٔ تُست | |||||
دلت بوصل گل ای بلبل صبا خوش باد | که در چمن همه گلبانگ عاشقانهٔ تُست | |||||
علاج ضعف دل ما بلب حوالت کن | که این مفرّح یاقوت در خزانهٔ تُست | |||||
بتن مقصّرم از دولت ملازمتت | ولی خلاصهٔ جان خاک آستانهٔ تُست | |||||
من آن نیم که دهم نقد دل بهر شوخی | درِ خزانه بمهر تو و نشانهٔ تُست | |||||
تو خود چه لعبتی ایشهسوار شیرینکار | که توسنی چو فلک رام تازیانهٔ تُست | |||||
چه جای من که بلغزد سپهر شعبدهباز | ازین حیل که در انبانهٔ بهانهٔ تُست | |||||
سرود مجلست اکنون فلک برقص آرد | ||||||
که شعر حافظ شیرینسخن ترانهٔ تُست |
۳۵ | برو بکار خود ای واعظ این چه فریادست | مرا فتاد دل از ره ترا چه افتادست | ۳۸ | |||
میان او که خدا آفریدهاست از هیچ | دقیقهایست که هیچ آفریده نگشادست | |||||
بکام تا نرساند مرا لبش چون نای | نصیحت همه عالم بگوش من باد است | |||||
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست | اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست |