داشت معمار از تهران برده بودند من در برلن شروع بخواندن فرانسه کرده بودم میرزاجوادخان معلمی اجیر کرده بود نزد او فرانسهٔ خودش را تکمیل میکرد من هم چند حکایت نزد او خواندم از تلفظ من راضی بود مردم پاریس تلفظی مخصوص دارند شبیه به لهجه اهل کاشان و نزد ادبا یسندیده نیست در زبان آلمانی و فرانسه دو صوت هست که در فارسی نیست، ضمه چون ضمه ترکی درگر یعنی ببین و او معروفی چون در گوشت به تلفظ ترکها و غالب فرانسهگویان فارسیزبان این دو صوت را غلط میگویند.[۱]
موقع مدرسه رسید اخوی توقف را جایز ندانست به برلن برگشتیم و خان را برای تابستان په سویس دعوت کردیم مرتضیخان برادرزادهٔ طعدالدوله پسر میرزاعباسخان و سلیمانخان پسر عبدالحسینخان فخرالملک همراه او برای تحصیل آمدهاند روزهای یکشنبه غالب در سفارت ایران همدیگر را میبینیم نظرآقا سفیر ایران گاهی چلوخورش به ایرانیان میدهد . منجمله کشکوبادنجان که در فرنگ نیست طرف توجه است و یادی هم از کشک بادنجان فاطمهخانم جان میکند که موضوعش را ندانستم. مردی خوش محضر است از ارامنه مهاجر و محترم برادر جهانگیرخان وزیر صنایع است.
از منزل سعدالدوله در آوند (برا و ترکی) دولا گراند آرمه که پیاده بسفارت میرفتیم یکی از پس کوچهها در راه اسمش کوچهٔ تهران بود، اگرچه صفائی نداشت خوشم میآمد از آن راه بروم. منزل ما در هتلی است نزدیک منزل سعدالدوله در آونو دولاگراند آرمه، شام و نهار را با هم میخوردیم، اخطار خدمتکار به ناهار حاضر است برای من تفریحی بود. اکسپوزیسیون در میدان مارس بآنجا نزدیک است. تروکادرو[۲] عمارت مخصوص نمایشگاه هم دایر است و محل پذیرائی مهمانان محترم خواهد بود.
تحقیقات جغرافیایی و تاریخی را من در تحفةالافاق نوشتهام و چاپ شدهاست . عمارت تونی لری را کنار خیابان ویولی که در بلوا خراب کرده بودند تعمیر میکنند. صاحب عبا را باید کشت و عبایش را برد، بسیار خوب برادری است ، معلوم نیست عمارت را چرا باید خراب کرد هیچ منطق ندارد.
مکتوب پدرم به اخوی مراسلات شما رسید؛ یکی از سویس یکی از برلن؛ در باب راهآهنها. اما نمینویسد که چه میخوانید و در چه کارید بعداز مراجعت علوم تحصیلیه شما چه خواهد بود و همینطور نور چشمان دیگر خان خانان و غلامحسین خان میل خاطرشان بکدام علم و کار است. از این فقرات البته بمن اطلاع بدهید. در زبان انگلیسی و فرانسه کار میکنید یا نه، سفرنامه را که ترجمه کردهاید چاپ میکنید یا نه، مبادا فارسی آن بدعبارت و غیرمأنوس باشد، کلمات خوب از روی لغت یا کتاب فارسی انتخاب کنید. سالی هزار تومان برای شما زیاد است، قدری از آن را برای خود ذخیره کنید، خرج ول بیخودی نشود. خان خانان را از طرف من ببوسید. سلام مرا به معلم برسانید. در باب راهآهن همانطورها که نوشتهاید بعرض میرسانم تا چه شود. پول در ایران خیلی کم شدهاست، چند چیز که حالا مینویسم امکان خریدن دارد؛ یکی شمعسازی، یکی کاغذسازی اما نه خیلی بزرگ که از عهدهٔ قیمت و مخارج حمل آن نتوان برآمد. این دو دستگاه را بقیمت برسانید، بمن اطلاع بدهید. قدری از اخبار اروپا نوشته بودید کم بود، در روزنامهها هست.
مکتوب دیگر، امروز ۱۷ صفر است این کاغذ را بتوسط مسیو شیندلر بشما میفرستم. مطلب همه اوقات دو فقره است اولا من و رئیس (عمو) و مادر و خواهر و برادر شما و همه بستگان از کوچک و بزرگ سلامت هستند. خانمجان در این اوقات گلودرد داشت خوب شد. امسال در ایران گاودرد