علمی و صنعتی است که در برابر گروهی فاقد هر گونه صنعتی و علمی درگیر است و سرنوشت این درگیری بیتردید با اختلاف چند ماه و چند سال، به سود این فقیران است و این پابرهنههای دنیا، و به سود اینهائی که حتی از نوشتن و خواندن هم غالباً محرومند، و به زیان قدرتهائی که مجموعه ذخائر علمی و فنی روزگار و تاریخ بشری را در اختیار دارند . چی با چی میجنگد؟ "علم" میجنگد با "فکر". این پابرهنه گرسنه، این محکوم فقر و بیماری و عریانی ، فقط مسلح به یک چیز است. "فکر" ایمان، ایدئولوژی، یک هدف، یک آگاهی روشنبینانه، با اینکه حتی سواد هم ندارد، و در برابر انسانی است و قدرتی که مجموعه قدرت علمی و صنعتی و فلسفی بشریت را و سرمایه جهان را در اختیار خود دارد و با او میجنگد، اما به زانو در میآید! بنابراین، یک چیز دیگری است غیر از علم، غیر از فلسفه، غیر از تکنیک، غیر از سرمایه، قدرت، خوشبختی، که اگر ما متوجه داشتن یا نداشتن آن نباشیم، به آخرین قله تکامل فرضیه خودمان هم که غرب سرمایهدار امروز باشد -اگر برسیم، که نمیرسیم، بازهم در برابر پا برهنههای روزگار خودمان، اگر بردگان مظلوم هم باشند، باز به زانو در میآئیم، و از درون فرو میریزیم، و میپوسیم. این است که در پیش پای جامعه هایی که میخواهند
برگه:خودآگاهی و استحمار.pdf/۱۱
این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.