برگه:خودآگاهی و استحمار.pdf/۱۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

"آگاهی اجتماعی" و یک "شعور خودآگاهانه انسانی" باشند، بدون اینکه ایدئولوژی داشته باشند -و فقط با یک نهضت دروغین تسخیر تمدن اروپایی همچنان مصرف کننده و تسلیم در زیر یوغ بردگی و ذلت و سلطه غرب مانده اند. نمونه ها را خودتان توی مغزتان پیدا می‌کنید.

انسان، دورو بس نزدیک

آنچه می‌خواهم بگویم اینست که در مذهب (۱) ، در مذهبِ بالاتر از علم، انسان دارای یک ذات برتر و شریفتر از همه پدیده های طبیعی است. این هم حرف مذهب است و هم حرف اگزیستانسیالیسم، خود سارتر هم با اینکه به خدا معتقد نیست، انسان را یک ذات کاملا جدا از همه موجودات طبیعت می‌داند، او را


(۱) منظورم غیر از مذهبِ سنتیِ موروثی است، چه همه مذهب‌های سنتی موروثی مثل همند، زیرا به نظر من، چیزی که ناآگاهانه، ارثی و تکراری و بر حسب "عادت" باشد، هر اسمی داشته باشد، فرق نمی‌کند، چه شیعه چه سنی، چه اسلام چه "بودا". در جهل درجات وجود ندارد، کیفیت و اثر ناآگاهی در معتقد به اسلام یا به مسحیت یکسان است. این است که سخن از مذهبِ بالاتر از علم است سخن از مذهبی است نه بعنوان تلقین کردن و تعهد داشتن مجموعه سنتهای