برگه:خودآگاهی و استحمار.pdf/۲۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بخاطر اینکه صبح توی اداره از پله ها می گذشته، آقای رئیس به او نگاهی کرده و در نگاهش یک کمی "رضایت" خوانده می‌شده، یک نیم‌لبخندی داشته، درست مثل نگاه یک "ارباب مهربان به سگش بوده". لذت‌ها! .... اگر لیستی از مجموعه چیزهایی که لذت می‌بریم تهیه کنیم، چیزهایی که همواره در خیالمان مجسم می‌کنیم، می‌خواهیم به دست بیاوریم، هر چه می‌خواهد باشد، از هر مقوله‌ای، از لباس یا اتومبیل یا خانه، مقام، درجه یا تحصیل یا دوست، یا هرچه، می‌بینیم که چه چیزهایی را برای بدست آوردن اینها فدا می‌کنیم. "زمان" را فدا می‌کنیم، "آدم" را فدا می‌کنیم، "آگاهی" را فدا می‌کنیم، "استعداد" را "غرور خدائی انسان را، "امکان عصیان" را، "استعداد انتخاب آزاد" را، " استعداد و قدرت نفی" را، "قدرت خلاقیت" را، "قدرت تغییر" را، "قدرت تبدیل سرنوشت" را، "قدرت فروریختن هر چه که به ما تحمیل شده و بعد جانشین کردن هر چه که خودمان می‌خواهیم" را، همه اینها را فدا می‌کنیم، از دست می‌دهیم بدون اینکه متوجه آنها باشیم، بدون اینکه اصلا لحظه‌ای برای آنها داشته باشیم، و بدون اینکه یک لحظه بتوانیم درباره آنها تامل کنیم! و این است که آدم، در زندگی روزمره، همه‌اش متوجه