برگه:خودآگاهی و استحمار.pdf/۴۳

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

در خارج کارمند مزدور زر و زور است، و فکرش را و مسیر تحقیقاتش را بیگانه تعیین میکند. و میبینم که چگونه مغزهای دنیای سوم به دو شکل در میآیند: یا همانجا - در غرب - جذب می شوند و در آن دستگاه عظیم ، به بیگاری بیگانه و بخرج شکمشان ، نبوغ و استعداد خود را به حراج میگذارند، و چه لذت هم میبرند و نمیدانند چه چیزی فدای دو هزار تومن اضافه حقوق شده ، و یا بر میگردند و در اینجا بشكل " ستون پنجمی" برای "مصرف های" خارجی در میآیند. محقق اش، ادیب اش، فیلسوف اش بصورت استحمار گر در میآید ، بصورت اغفال کننده و منحرف کننده اذهان، تکنیسین و فیزیکدان و شمیدانش هم کار چاق کن آنها !.

سی سال پیش که در آفریقا مهندس آفریقایی نبود ، سرمایه دار فرانسوی باید مهندس را از فرانسه می برد آنجا و ماهی پنجاه هزار تومان خرجش میکرد ، حالا که ماشاء الله هزار ماشاء الله خود آفریقاییها مهندس دارند ، ماهی دو هزار تومان میدهد و همان کار را از او میکشد ! آن چیزی که آدمی را، جامعه را و ملت را از هر سرنوشت شومی نجات می دهد ، چه از سرنوشت " استحمار کننده قدیمی" ، و چه از سرنوشت "استحمار کننده جدید " ، " خود آگاهی انسانی" است که مذهب متعالی ماوراء علمی از آن سخن میگوید، و "خود آگاهی اجتماعی" است که مسئولیت پیامبرانه روشنفکر ۴۱