برگه:خودآگاهی و استحمار.pdf/۴۷

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

انسانی " و " خود آگاهی اجتماعی"

هر عاملی که این دو تا "آگاهی "را منحرف کند. یا فردی را "نسلی را ، جامعه ای را ، از این دو " خود آگاهی " دور کند ، آن عامل ، عامل استحمار است او مقدسترین عاملها باشد ولو مقدس ترین نامها را داشته باشد، و هر اشتغالی جز این دو اشتغال، و پرداختن به هر چیزی جز پرداختن به این دو "خودآگاهی "یا آنچه در مسیر این دو "خودآگاهی" است. دچار خواب خرگوشی شدن است ، دچار بردگی شدن ، قربانی قدرت دشمن و به استحمار مطلق در آمدن ولوهم پرداختن به یک چیز مقدس باشد .ولوهم " تیترش درشت " باشد.

و بدبختی ما_ که نمیتوانیم تشخیص بدهیم_ اینست که برای اغفال ذهن از آنچه باید بدان بیندیشد_ یعنی از سرنوشت "من" بعنوان انسان ، و سرنوشت " ما " بعنوان جامعه غالبا ما را دعوت میکنند که به چیزهای بسیار مترقی و عظیم و آبرومند ، و حتی بسیار " سعادت بخش" بیندیشیم و اینست که گول زننده میشود و متوجهش نمیشویم. و بدین سبب است که در جائی گفته ام:" اگر در صحنه نیستی ، هر کجا که خواهی باش" ، هدف اینست که در صحنه نباشی ،دیگر، هر کجا که خواهی باش و اگر در آنجا که باید شاهد باشی و حاضر ، اما نیستی ، هر کجا که خواهی باش:" چه به شراب نشسته باشی، و چه به نماز ایستاده باشی"

۴۵