برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۲۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

میگردد اما غافل از اینکه در درون مرز‌های زبان فارسی این هنوز بارعام نیست بلکه بار خاص است و از دو سو هم به این تعبیر که فقط جیره خواران حکومت و آن دسته از روشنفکران که به سانسور او تن در داده‌اند به این بار عام راه دارند و نیز به این تعبیر که مجلس این بار چندان گنجایشی ندارد تا او را هم با آرامش بپذیرد. یعنی کسی خریدار حرف روشنفکران. نیست و به همین دلایل است که یک قلم در حدود ۸۰ درصد از الباقی روشنفکرانی که وازدگان جان به سلامت برده وقایع این ۲۰ تا ۲۶ سال اخیرند، اغلب مقاطعه کار از آب درآمده‌اند یا روزنامه‌نویس حرفه‌ای یا اداره‌کننده رادیو؛ و چرا؟ برای اینکه مردم بیش از این تحمل خرید متاع روشنفکری را ندارند. دست بالا بگیریم ۲۰ درصد از مردم باسواد معمولاً ١۵ درصد حساب میکنند یعنی که ه میلیون ایرانی باسوادند[۱]. پس آن ۲۰ میلیون دیگر مردم مملکت دنیا‌های در بسته‌اند به روی عوالم روشنفکری؛ یا خیلی که همت کنند فقط از راه گوش چیزی می‌گیرند؛ آن هم یا از رادیو ( ۸۰ درصد آموزش شفاهی را) و یا از منبر روحانیت (۲۰ درصد الباقی را با توجه به دو ماه عزاداری در هر سال). و تازه همان ۵ میلیون نفر باسواد را نیز چنان با «رنگین نامه»‌ها سیر و پر نگه می‌دارند که دیگر اشتهایی برای هضم فرمایشات (! ) روشنفکران باقی نمی ماند می‌بینید که مشکل بی‌سوادی بدجوری مطرح است. و

  1. در سال ۱۹۶۵ هشتاد درصد جمعیت ۲۵ میلیونی ایران بیسواد بودند ولی اگر برنامه مبارزه با بیسوادی به همین ترتیب فعلی پیش برود، در سال ۱۹۷۵، ایرانی بیسواد وجود نخواهد داشت. آیندگان ۱۸ شهریور ۱۳۴۷.