برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۵۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نفر» هم که تا جمع بشوند می‌بینند که در زندانند و پای روحانیت هم که از همه جا بریده. شاید هم به این علت که بزرگترین سنت مبارزه روشنفکری برای‌ایشان نهضت نیم بند مشروطه است که دیدیم چگونه بود. به هر صورت و به هر دلیل که باشد اغلب‌ایشان در آن دوره به محض اینکه بوی قلدری می‌شنوند می‌گریزند و اگر نه به شرکت در ظلم حکومت رضایت می‌دهند، به گوشه‌ای می‌تپند و به انتظار می‌مانند؛ به این‌امید که نظم فرنگی به دست فوج قزاق مستقر خواهد شد و بساط آخوند بازی بر چیده خواهد شد و مردم سواد یاد خواهند گرفت و عاقبت روزی خواهد رسید که این آب لیاقت شنای‌ایشان را خواهد یافت انگار که روشنفکری ترشی انداختن. است آخر تجربه ترکیه هم پیش روی روشنفکر دوره بیست ساله هست و پیزر فرنگ هم لای پالان آن حضرت دیده میشود. و من بصراحت و دور از آدابدانی در اینجا تمام رجال مشروطه دوم و تمام روشنفکرانی را که به تغییر رژیم رضایت دادند و به آن دوره بیست سالهٔ پیش از شهریور ساختند – یا به سکوت یا به پذیرش تلویحی یا به شرکت در امر همه‌ایشان را در این بی رمقی بعدی روشنفکری مقصر می‌دانم چرا که پیش روی‌ایشان بود و در حضور‌ایشان و با سکوت یا شرکت‌ایشان بود که به عنوان جانشینی برای روشنفکری و روحانیت که هر دو در صدر مشروطه چنان زنده و فعال عمل می‌کردند و برای گرفتن این زندگی و فعالیت از آن هر دو چه بازی‌ها که براه انداخته شد. از زردشتی بازی بگیر تا فردوسی بازی و کسروی بازی بهایی بازی هم که سابقه