برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۹۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

کنار آب تایمز رسیده هم هست.

آقای «پیترایوری» کارمند سابق نفت B. P در مسجد سلیمان؛ سال‌های پیش از ملی شدن و رئیس شرکت جان مولم در سالهای پس از آن و در این میان معلم عربی در بغداد و آن طرف‌ها و بعد مستشرق و معلم السنة شرقیه (! ) در کمبریج اخیراً (سال ١٩۶۵) کتابی نوشته به اسم «ایران» «نوین که در آن وقتی از احزاب ایران صحبت می‌کند پس از درفشانی‌های مفصل در تبلیغ از حزب توده می‌نویسد:

در میان دیگر احزاب که بر، آمدند یک دارو دسته کوچک اما تندرو هم بود که نیروی سوم نامیده می‌شد. این نوعی حزب فاشیست بود و همچون حزب ایران مخالف حزب توده[۱].

ملکی چه جانی کند تا بتواند در حزب نیروی سوم بی‌نظارت و مزاحمت کسی چون دکتر بقائی از مصدق و مبارزه ضد استعمار و سوسیالیسم دفاع کند و آن وقت این حضرت مستشرق می‌فرماید: «نیروی سوم یک حزب فاشیست بود» چرا که فقط مخالف حزب توده بود! و آیا این به خاطرتان نمی‌آورد آن اطلاق «توده‌ای – نفتی» را که بار اول دکتر مصدق مرحوم سرزبان‌ها انداخت؟

صرف نظر از اینکه یک بار دیگر غرض و مرض را در اطلاعاتی که مستشرقان می‌دهند نشان می‌دهد. یک نمونه دیگر: در همان ایامی که محاکمه ادامه داشت، یکی از دانشجویان ایرانی را دیدم از سوسیالیست‌ها که در «گراتس» درس می‌خواند و

  1. مراجعه بفرمایید به کتاب Modern Iran به قلم Peter Avers، چاپ لندن سال ۱۹۶۵، ناشر. Ernest Benn Ltd صفحه ۴۳۲.