برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۵۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

اسم «دکتر خانلری». و گرچه هنوز فراوانند روشنفکران و نویسندگان و شعرایی که آثار خود را در آن مجله منتشر می‌کنند چرا که پناهگاه دیگری به این مداومت و به این مصونیت از سانسور نیست- اما ایضاً انصاف باید داد که قسمت اعظم شکفتگی نظم و نثر فارسی در سال‌های پس از شهریور۲۰ خارج از حوزه عمل مجله «سخن» صورت پذیرفته. است بخصوص از وقتی مجله «سخن» بدل شد به نردبانی زیر پای نیل به مقامات حکومتی.[۱] اگر از نیما و مسعود فرزاد و تندر کیا سخن نرانیم که خود تربیت شدگان پیش از شهریورند- و با این همه هیچ اثری از‌ایشان در تمام دوره‌های «سخن» نیست- شاملو و داریوش و‌امید و فرخ زاد و آزاد و تمام خیل شاعران جوانتر و ساعدی و فرسی و افغانی و گلستان و مدرسی و بیضایی و ابراهیمی و رادی و همۀ نویسندگان جوانتر کلاً سر از دریچه‌هایی در آورده‌اند که سخن را به آن‌ها راه نبوده است و این دریچه‌های دیگر علم و زندگی» است و «مردم» و «پیام نو» و «شیوه» و «جنگ» (حسین رازی) و «صدف» و «اندیشه» و «هنر و پیش از این‌ها «اندیشه» و در این اواخر «کتاب هفته» و «کتاب ماه کیهان و «آرش» و «انتقاد کتاب» نیل و «جهان نو و جنگ‌های کوچک تهرانی و ولایتی که از سال ۴١ به این سمت باب شده است. و اسمهاشان «جنگ طرفه»، «جزوۀ «شعر»، «جنگ اصفهان»، «جنگ پارت»، «بازار رشت»، «پرچم خاورمیانه جنوب» و دیگران و دیگران.

  1. شماره خرداد ۱۳۳۴ همان مجله با سرمقاله مدیرش خطاب به «دوستان جوانم» در شرح چگونگی پذیرفتن معاونت اسدالله علم و دیگر قضایا.