برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۶۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بشری است.

اصولاً طرز برخورد با قضایا در نزد هر کس طوری است. روح ما در مقبره خود می‌تواند از دریچه‌های گوناگون به دنیا نگاه کند. آن وقت نسبت به زاویه نظر او مناظر و مرایا ترکیب تازه‌ای به خود می‌گیرند من اصولاً در همه چیز می‌خواهم شك کنم. مثلاً از حقیقتی صحبت می‌شود که گویا بسیار دلپذیر است و وصول به آن آرامش باطن و گشادگی روح ایجاد می‌. کند من به نوبه خود به نام یك جوینده و پوینده در یك مساحت وسیعی مسافرت کرده‌ام ولی این چیز دلپذیر را نیافته‌ام. البته خیلی چیز‌ها دیدم که از دور جالب توجه بود و مرا گیج کرد و به سمت خودش کشید ولی وقتی که نزدیك رفتم مجبور شدم از تعفن آن فرار کنم همه چیز افسانه است. آزادی عشق، اجتماع، ، عدالت، همبستگی پیشرفت، ترقی، تعالی این کلمات برای من عروسک‌هایی است که بشر شکم آن‌ها را از بدجنسی و تقلب خود پر کرده. این «حقیقت» شما را ما نتوانستیم گیر بیاوریم و لمس کنیم فوق‌العاده سیال و کشدار است. مثل بند لیفه کوتاه از دست آدم در می‌رود.

چندین مرتبه در تاریکی جنگ انداختم که آن را بگیرم در دست من یا هیچ چیز نماند یا کثافت قیآوری باقی ماند این بود حقیقت شما. همه چیز قراردادی است انسان‌ها قبل از آمدن در صحنۀ زندگی مطابق این قراردادهای خشك و بی‌روح با هم تمرین می‌کنند بعد در صحنه می‌آیند و نقش‌های احمقانه خود را بازی می‌کنند.

فرد حزبی: شما در مالیخولیای شاعرانه‌ای گم شده‌اید، وقتی انسان مأیوس و عصبانی است حوصله ندارد، منطقی خونسرد و بیطرف فکر کند. افکار هر قدر باحالت روحی شخص جور باشد آن‌ها را بهتر می‌پذیرد. این طبیعی است که انسان می‌خواهد به همه چیز خود پایه صحیح بدهد. برای آدمی که خود را در جنگ زندگی شکست خورده تصور می‌کند این تمایل که «اصولاً زندگی لغو و هجو است» قوی است. افکار شما مجموعه‌ای از آن افکار انحطاطی است که در دنیای کهنه، دنیای زوال یابنده این اواخر گل کرده است. فلسفه «آلبر کامو» و «ژان پل سارتر» یا هذیان‌های تلخ «کنالی نویسنده انگلیسی و این قبیل افکار همه از یك چیز سرچشمه می‌گیرد و آن این است که نظام جامعه کنونی بهم خورده، شیرازه آن از هم پاشیده و فقط آن کسانی که راه یك نظام بهتر و عالی‌تری، راه