برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۳۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

اندیشه و کلام و ادبیات زبان فارسی نماینده زیر و بمی. و ما بایست میتوانستیم به همه آن‌ها دسترسی داشته باشیم. که اغلب نداریم. روانی شعر ذبیح بهروز که نوعی بدرقه‌کننده ایرج میرزا است یا تعقید كلام مجموع آثار بهائی‌ها که نهایت انحطاط زبان و ادب فارسی را می‌رساند بایست با مطالعه فهرست ناقصی که برشمردم بر ما معلوم می‌شد که اکنون معلوم نیست.

اکنون سؤال این است که چرا روشنفکر ایرانی از آغاز آشنایی با فرنگ از در مخالفت با روحانیت درآمده است؟ آیا به تشویق و وسوسه باطنی حکومت‌های وقت که صراحت دعوی رقابت روحانیت را با خویش از سربند قضیه تنباکو و نهضت مشروطه و حتی پیش از آن‌ها دریافته بودند؟[۱] یا به نوعی تقلید از بزرگان عرفا؛ که پیش

  1. به گفته حاج سیاح در دعوت از سیدجمال الدین اسد آبادی به ایران شخص شخیص ظل السلطان حاکم اصفهان (و شاید به کین توزی نسبت به پدر) سخت مؤثر بوده. خاطرات حاج سیاح را از صفحه ۲۸۶ به بعد ببینید و به خاطرمان باشد که همین سید جمال الدین با میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی اتحاد مثلثی دارد ضد حکومت وضد روحانیت؛ و نیز در اوایل امر سید باب، معتمدالدوله منوچهر خان حاکم، اصفهان همین جور‌ها رفتار کرده‌اند. مراجعه کنید به صفحات ۶ تا ۹ «فتنه باب» به قلم اعتضادالسلطنه؛ که به توضیحات عبدالحسین نوائی در تیر ۱۳۳۳ منتشر شد به عنوان نمونه چند سطری از این مرجع دوم عیناً نقل کنم: «معتمدالدوله منوچهرخان گرجی که در آن وقت حکومت اصفهان داشت. گمان کرد که شاید میرزا علی محمد یکی از بزرگان دین باشد (ص ۷). ... او را به احترامی تمام وارد کرد (چند سطر پایینتر) چون معتمدالدوله با او متحد بود تخریب حال او نمی‌نمود (ص ۸)… وقتی قرار انعقاد مجلس