برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۵۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

دیرپا نیست چرا که روحانیت احساس غبن کرده است و خود را کنار کشیده. این است که آن پنج نفر نمایندگان عالم شرع حتی یک بار در مجلس شرکت نکردند. به واقعه کودتا که حرکت مجددی است از طرف، حکومت برای ثبات بیشتر یافتن فقط روشنفکران زمان رضایت دادند؛ این است که مرد کوچه به آن بیگانه ماند تا فرزندش در مدارس جدید التأسیس سرود خواندن بیاموزد. اما همین فرزندان در دوره جنگ دوم بین‌الملل -(۲۵-۱۳۲۰) یاغی شدند و شدند خوراك نهضت‌های چپ و آن وقت در قضیه نهضت ملی است که از نو روشنفکر و روحانی در عمل ضد استعماری وحدت نظر و عمل می‌یابند و به کمک همان، فرزندان اساسی میریزند برای شروعی که به علت دخالت مستقیم استعمار معوق می‌ماند و بعد هم حرکت جناح کاملاً مذهبی بورژوازی است و آن واقعه اسف‌آوره ۱ خرداد ١٣۴۲ و این حرکت چنان شدید بود که نه تنها به «آنارشیسم» انجامید حتی شرایط وجودی را برای خود نفی کرد عین همین قضیه است در مورد حضرت خمینی رهبر روحانی وقت که در مقابل بی حرکتی عظمای روحانیت (سکوت بروجردی در سراسر عمر در مقابل حکومت و بی‌اعتنایی اسلاف او تا سیدابوالحسن اصفهانی که در نجف می‌نشست) چنان شدید بود که حتی جامعه اصلی روحانیت از دلبستگی به او سر باز زد چرا که منافع خود را در خطر دید. و درست که دقت می‌کنیم گویا در ایران همیشه همین طور‌ها بوده است. یعنی در مقابل سکون و سکوت (اینرسی) مسلط بر مؤسسات و آدم‌ها و مغز‌ها، ناگهان یکی به قصد ایجاد تحرك سر بر می‌دارد