اکنون با توجه به تمام این مقدمات که اندکی به طول انجامید جای روحانیت را در حوزهٔ روشنفکری معین کنیم و اگر درستتر گفته باشیم چنین جایی را در حوزه روشنفکر برای روحانیت پیشنهاد کنیم.
صرف نظر از این که هر یک از مشاغل روحانی - از صاحب فتوا بگیر تا روضه خوان دوره گرد و امام فلان روستا - در حکم یکی از مشاغل روشنفکری است به اعتبار کار فکریی که دارد و آموزشی که میدهد و سر و کاری که با «کلام» دارد - به گمان من روحانی آزاداندیش صاحب فتوا و مجتهد غیر خرافی را از آن نوع که برشمردم باید در مدار اول به دور هسته مرکزی روشنفکری قرار داد اگر نه در خود هسته مرکزی روشنفکری؛ به اعتبار اینکه صاحب فتوا صاحب تألیفاتی هست.[۱] چرا که در کار این صاحبان فتوا نه قصد انتفاع هست و نه قصد تبلیغاتی. علاوه بر اینکه گاهی نتایج کارایشان خلق و ابداع است. اشاره میکنم به یکی دو فتوایی که در صفحات پیش آوردم و به فتوای تحلیل رادیو و تلویزیون و نیز فتوای سرمایهگذاری در بانکهای دولتی و منع آن در بانکهای خصوصی که حکایت از نوعی درك سوسیالیسم میکند. و گرچه این
- ↑ مثلاً كتاب تنبیه الامه وتنزیه المله در اصول مشروطیت یا حکومت از نظر اسلام که پیش از این اشارهای به آن کردهام تألیف آقا شیخ محمد حسن نائینی که در اوان مشروطیت یعنی در ۱۳۲۷ قمری منتشر شد اما شاید به علت دشواری متن و رعایت سبك توضیح المسائلهای مذهبی ندیده ماند تا این اواخر ۱۳۷۴ قمری (تیر (۳۴) حضرت سید محمود طالقانی آن را با شرح و توضیحی در حاشیه منتشر کرد و هنوز متنی است پیچیده و حرف اساسیاش اینکه میخواهد ثابت کند که مشروطه برای تحدید سلطنت جابره وضع شد.