برگه:دیوان اطعمه.pdf/۱۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

از تذکرهٔ دولتشاه نقل شده است

مفخرالفضلا مولانا ابو اسحاق الشّیرازی حلّاج علیه‌الرّحمه مردی لطیف طبع و مستعد بود و در شهر شیراز همواره مصاحب اکابر. از اجناس سخنوری مدح اطعمه اختیار کرده و درین باب کسی چون او سخن نکفته. و رسالها که درین باب تالیف نموده مشهور است. اما اکرچه متنعّمانرا جهة بدرقهٔ اشتها و آرزو نفعی میرساند عاجل اما مفلسان و بی‌نوایانرا ضرر میرساند. چه آرزو زیاده میکرداند و چون دسترس نباشند محروم شوند. (مصراع)

  عسل کوئی دهان شیرین نکردد  

(حکایت) کنند که بروزکار شاهزاده اسکندر بن عمر شیخ بهادر که مولانا اسحاق در عهد او و همواره ندیم مجلس وی میبود چند روزی بمجلس پادشاه نیامد. بعد از حضور شاهزاده پرسیدکه مولانا چند روز است که پیدا نبودی. مولانا زمین خدمت بوسید و کفت. ای پادشاه یک روز حلّاجی می‌کنم و سه روز پنبه از ریش بر می‌چینم و این بیت بر خواند. (بیت)

  منع مکس از پشمک قندی کردن از ریش حلاج پنبه برداشتن است