برگه:دیوان اطعمه.pdf/۱۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بسم الله الرحمن الرحیم

دیوان مولانا جمال‌الدّین بسحاق حلّاج شیرازی

دیباجهٔ سفرهٔ کنزالاشتها

سپاس بیقیاس و حمد بیحد رازق بی‌سبب و خالق بی‌تعب را که حلوای دلپذیر بیان بسرانکشت زبان بر طبقچهٔ دهان انسان نهاد. و از منبع لطف و مشرب عذب سخنوری و چشمهٔ آبحیات نعت دری دری بر دل ایشان بکشاد. و سماط بنده‌پروری برای آدمی و دیو و پری کشید. و رواتب انعام او ببهایم و وحوش و انعام رسید. قرص زمین کردهٔ از تنور حکمت اوست و کرد خوان سما دودی از آتش‌دان قدرت او. کوه با شکوه هیزمدان مطبخ نعم اوست و ابر سقاوش آبکش شربتخانهٔ کرم او«بیت»

  ادیم زمین سفرهٔ عام اوست برین خوان یغما چه دشمن چه دوست  
  چنان پهن خوان کرم کسترد که سیمرغ در قاف روزی خورد  

و صلوات بیشمار بعدد الحبوب و الثمار بر باسط بساط ایمان و داعی خلایق بامر خالق بر مائدهٔ احسان جنان. میزبان خوان وفا مکرم مجتبی محمد مصطفی. انکه بزغالهٔ بریان بوسیلهٔ زبان با او سخن گفتی و از غایت لطافت طبیعت و نهایت حلاوت طینت حلوا و عسل دوست داشتی. و بآتش تفکر در محل خوف دیک سینهٔ مبارکش جوش زدی.«بیت»

  بر جوش دیک سینه چه داری که میپزند در مطبخ (ابیت) ترا کونه‌کون طعام  
  مهمان (ابیت عند ربّی) صاحبدل (لا ینام قلبی)