این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
از هر چه بجز می است کوتاهی به | در دست بتان مست خرگاهی به | |||||
مستی و قلندری و گمراهی به | یک جرعه می ز ماه تا ماهی به |
این چرخ چو طاس است نگون افتاده | در وی همه زیرکان زبون افتاده | |||||
در دوستی شیشه و ساغر نگرید | لب بر لب و در میانِ خون افتاده |
این ابر بنوروز رخ لاله بشست | برخیز و بجام باده کن عزم درست | |||||
این سبزه که امروزه تماشاگه تُست | فردا همه از خاک تو بر خواهد رُست |