این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
از روی حقیقتی نه از روی مجاز | ما لعبتگانیم و فلک لعبتهباز | |||||
بازیچه همیکنیم بر نطع وجود | رفتیم بصندوق عدم یکیک باز |
ای دل چو حقیقت جهانست مجاز | چندین چه بری خواری ازین رنج نیاز | |||||
تن را بقضا ده و تو با وقت بساز | آن رفته ز بهر تو نمیآید باز |
آنها که خلاصهٔ جهان ایشانند | بر اوج فلک براق فکرت رانند | |||||
در معرفت ذات تو مانند فلک | سرگشته و سرنگون و سرگردانند |