برگه:سبک‌شناسی، جلد ۱.pdf/۱۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
هـ
مقدّمهٔ مصنف

نوع محسوب میشود ـ اما در سبک از سجیهٔ[۱] عمومی اثر شاعر و نویسنده، از لحاظ موضوع و انعکاسات محیط در آن بحث میشود بنابرین سبک هم فکر و هم جنبهٔ ممتاز آن، و هم طرز تعبیر را در نظر میگیرد در صورتیکه نوع فقط طرز انشاء را بیان میکند.

با ذکر این مقدمه باید دانست که هیچگاه نوع از سبک و سبک از نوع بی‌نیاز نیست بلکه هر دو لازم و ملزومند، چه هر اثر ادبی جزء یکی از انواع ادبیات بشمار میرود و در همانحال نیز سبکی دارد ـ مثلا در ادبیات پارسی گلستان سعدی در نوع «مقاله‌نگاری» با مقامات حمیدی مشترک است ولی در سبک با وی اختلاف دارد همچنین قصاید عرفی شیرازی در نوع شعر یا قصاید عنصری مشترکست ولی از حیث سبک جدا است.

✡✡✡

۷ - معنی و صورت با صورت و شکل - گفتیم که سبک همان طرز فهمیدن حقایق و تعبیر آنهاست، اکنون گوئیم که تعبیر با بیان هر امر منوط بطرز تفکر شخصی است که آنرا مورد مطالعه و مشاهده قرار میدهد، مثلا فرض کنید یک نقاش، یـک روستائی، یک مهندس و یک رانندهٔ اتومبیل از راهی میگذرند که در وسط مزارع احداث شده است ـ نقاش فقط مفتون جمال طبیعت و مناظر جالب توجه آن میگردد ـ روستائی جز بغله و نوع خاکی که گندم در آن میروید توجهی ندارد - مهندس فکرش را در ترسیم نقشهٔ زمین و راههای شوسه و پلها و ساختمانهای اطراف تمرکز میدهد، و رانندهٔ اتومبیل باین سو و آنسو نگاه میکند و جز بطبیعت زمین و نشیب و فراز آن بچیزی دقت ندارد.

حال اگر هر یک از چهار تن بخواهند نتیجهٔ مشاهدات خود را برشتهٔ نگارش در آورند بدیهی است که جز همان مستدرکات ذهنی خود چیزی نخواهند نوشت پس رابطهٔ طرز مشاهده و طرز بیان نیک آشکار گردید.

اینک گوئیم که سبک شامل دو موضوع است : فکر یا معنی صورت یا شکل، از توجه جهان بیرون فکری در ما تولید میشود و آن نمونه‌ایست از تأثیر محیط در فرد ـ و ما آن فکر را با سوابق ذهنی خود منطبق و موافق میسازیم و با همان جنبهٔ فکری خویش برای شنوندگان تعبیر میکنیم ـ واین نمونه‌ایست از تأثیر فرد در محیط.


  1. Caractere