برگه:سبک‌شناسی، جلد ۱.pdf/۲۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
ط
مقدّمهٔ مصنف

در بـارهٔ عنصری میگوید:

  اندرین یک فن که داری وانطریق پارسی
دست دست است و کس را نیست با تو همسری  

که قصدش ازین یک فن همانا فن قصیده‌سازی است که شاید سبک و طرز ادای شاعر را هم در نظر داشته است. و نیز خاقانی در مورد عنصری گوید:

  ز ده شیوه کان شیوهٔ شاعریست بیک شیوه شد داستان عنصری  
  مرا شیوهٔ خاص و تازه است و داشت همان شیوهٔ باستان عنصری  
  نه تحقیق گفت و نه وعظ و نه زهد که حرفی ندانست ازان عنصری  

ازین شعر هم پیداست که مراد خاقانی از «شیوه» باز «سبک» باصطلاح ما نبوده است و مرادش «نوع» شعر است زیرا دیدیم که «زهد» و «تحقیق» و «وعظ» را در عداد «شیوه» آورده است معهذا باز اشاره بسبک تازه‌ای میکند.

و از قسم اخیر است این شعر خاقانی:

  خاقانی آنکسان که طریق تو میروند زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست  
  گیرم که مارچوبه کند تن بشکل مار کو زهر بهر دشمن و کو مهر بهر دوست  

مراد «خاقانی» درین قطعه بدون شک شاعرانی است که بسبک و طریقهٔ او شعر میگفته‌اند نه آنها که قصیدهٔ زهد یا حسب حال یا طرز دیگر میگفته اند،

مفاد اخیر را در یکی از ابیات «نظامی» گنجوی نیز می‌بینیم:

  بقیاس شیوهٔ من که نتیجهٔ تو آمد همه طرزهای کهنه کهنی است باستانی  

و این شعر نظامی نیز بیشک اشاره بسبک و شیوه است

همچنین بوسیلهٔ «راوندی» خبر داریم که در قرن ششم سیداشرف وارد همدان شده در مکتبها میگردید و جوانان موزون را از پیروی شیوهٔ شعرای قدیم نهی میکرد.[۱]

علت عمده کمی برخورد ما بمعنی و مفاد «سبک» مطابق سلیقهٔ امروز در اشعار قدیم آنست که سبکهای دورهٔ سامانی و غزنوی و سلجوقی، بتدریج تطوّر یافته و درین میانه مبتکری که تصرفاتش در تغییر سبک کاملا نمودار باشد، یافت نشده است بنا بر این


  1. راحةالصدور ص : ۵۷ - ۵۸