برگه:سه قطره خون.pdf/۱۳۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مردی که نفسش را کشت

مرده را درخور بود گور و کفن.

نفس اگرچه زیرک است و خرده‌دان.

قبله‌اش دنیاست او را مرده دان.

آب وحی حق بدین مرده رسید.

شد ز خاک مرده‌ای زنده پدید ..!»

این تفأل سبب شد که میرزا حسینعلی تصمیم قطعی گرفت و همهٔ جد و جهد خود را مصروف غلبه بر نفس بهیمی کرد و مشغول ریاضت شد. و غریب‌تر از همه اینکه در آنروز هرچه بیشتر در کتب متصوفین غور میکرد بیشتر فکرش را درین مبارزه تأکید مینمود. در رسالهٔ نور وحدت نوشته بود.

«ای سید! چند روزی ریاضتی بر خود میباید گرفت و انفاس را مصروف این اندیشه باید ساخت، تا خیال باطل از میان بدر رود و خیال حق بجای آن بنشیند.»

در کنزالرموز میرحسینی خواند:

«از مقام سرکشی بیرون برش،

مار اماره است، میزن بر سرش.»

در کتاب مرصادالعباد نوشته بود:

«بدانکه سالک چون در مجاهده و ریاضت نفس و تصفیهٔ دل شروع کند، بر ملکوت او را سلوک و عبور پیدا آید و در هر مقام بمناسبت حال او وقایع کشف افتد.

و در اشعار ناصرخسرو خواند:

–۱۳۷–