برگه:سه قطره خون.pdf/۷۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

طلب آمرزش

«هرکه دارد سر همراهی ما بسم‌الله.»

دیگری جواب میداد:

«هرکه دارد هوس کرب‌وبلا خوش باشد،»

«هرکه دارد سر همراهی ما خوش باشد.»

باز اولی میخواند:

«چه کربلاست که آدم بهوش می‌آید،

هنوز نالهٔ زینب بگوش می‌آید.»

دوباره دومی جواب میداد:

«چه کربلاست، عزیزان خدا نصیب کند،

خدا مرا بفدای شه غریب کند»

چاووش اولی بیرقش را بحرکت می‌آورد و بفریاد بلند میخواند:

«بریده باد زبانی نگوید این کلمات!

که بر حبیب خدا ختم انبیا صلوات

بیازده پسران علی ابوطالب،

بماه عارض هریک جداجدا صلوات،»

و در آخر شعر هر تمام زوار دسته‌جمعی صلوات بلند میفرستادند.

گنبد طلائی باشکوهی با مناره‌های قشنگش پدیدار شد و گنبد آبی دیگری قرینهٔ آن نمایان گردید که میان خانه‌های گلی مثل وصلهٔ ناجور بود. نزدیک غروب بود که کاروان وارد خیابانی شد که دو طرفش دیوارهای خرابه و دکانهای کوچک بود. در اینجا ازدحام مهیبی برپا شد: عربهای پاچه‌ورمالیده، صورتهای احمق فینه‌بسر، قیافه‌های

–۷۷–