امینالسلطان (آقا ابراهیم) در تمام مسافرتها: سفر خراسان در سال ۱۲۸۴ و ۱۳۰۰ – سفر گیلان ۱۲۸۶ – سفر اول و دویم اروپا ۱۲۹۰ و ۱۲۹۵ ه.ق. از همراهان ناصرالدینشاه و یا باصطلاح از ملتزمین رکاب شاه بوده و دقیقهای از او منفک نمیشده است و بطوریکه گفته شد در سال ۱۳۰۰ ه.ق. نیز در سفر دویم ناصرالدینشاه به مشهد از همراهان او بود و در ماه رمضان در قریه داورزن درگذشت و در مشهد در حرم امام رضا (ع) در قسمتی که بنام دارالسعادة است مدفون گردید.
آقا ابراهیم امینالسلطان، در تمام مدت زندگانی خویش، مانند اکثر رجال این مملکت، از هر راهیکه باشد کمال مطلوب و همش فقط مصروف دو چیز بود: سودجوئی و حفظ مقام خود. نامبرده مردی بیسواد و امی بود لکن بسیار زرنگ – باهوش – عاقل – فعال – زحمتکش – پشتکاردار – مدیر – نقشهکش – مرتب و بانظم و ترتیب – مدبر – بدون تظاهر – طماع – حریص – پرکار – دقیق – صرفهجو – باعقل معاش – مالجمعکن – ساکت و آرام – کمحرف – قانع – بیتکلف – مردمدار – مآلبین و موقعشناس بوده است از او هفت پسر باین اسامی: آقا محمدعلی امینالحضرت – میرزا علیاصغرخان امینالسلطان – میرزا اسمعیلخان امینالملک – محمدقاسمخان وکیلالسلطنه – محمد حسنخان – مصطفیخان و محمودخان باقی ماند که لایقترین آنان میرزا علیاصغرخان امینالسلطان دوم و پس از آن امینالملک بوده است؛ باستثنای آقا محمد علی امین حضرت، سایرین از یک مادر بودهاند. م ق. هدایت، در صفحه ۴۵ کتاب خاطرات و خطرات تالیف خود، راجع بآقا ابراهیم امینالسلطان، زیر عنوان (تقرب بسلاطین فنونی دارد)، چنین مینویسد: «پدر اتابک، آقا ابراهیم، آبدار شاه بود، در مجلس اگر سر قلیان حاضر بود، از سوزاندن کبریت منع میکرد، وقتی پنجاه پنجهزاری طلا بالای رف اطاق آبدارخانه گذارده بود، و مدتی گذشته، خاک روی آن نشسته، در موقعی که ناصرالدینشاه بآبدارخانه آمده بود، پائین آورد و پیش شاه گذارد، که این پیشکش فلان است فلان روز تقدیم کرده، فرمودند نگاهدار، همین طور بالای رف مانده بود؛ باین لطائفالحیل اظهار امانت میکردند، و هزارها اشرفی میبردند. پسرش، میرزا علیاصغر خان، بذال بود، اگر میگرفت میداد، لکن از پدرش بذلی نشنیدیم، مردی بیسواد و عامی بود، اما پشت کار داشت و خیرخواهی مینمود، بیشتر ادارات درباری در اختیار او بود».
ابراهیم ابراهیمخان از امراء و خوانین طائفه بغایری خراسان بوده، که
در موقع هجوم احمدشاه ابدالی بایران، در سنه ۱۱۶۸ هجری قمری،
برای تسخیر مشهد – نیشابور – سبزوار و استراباد بسرداری شاه پسندخان افغان، از محل
خود دامغان، با کوچ و خانواری خویش خارج، و باسترآباد وارد شد و محمدحسنخان قاجار
او را در دامغان مقیم کرد. در ابتداء از موافقین محمدحسنخان بود، و حتی در سال ۱۱۷۱ ق.
که محمدحسنخان برای دفع کریمخان وکیل بشیراز رفت، ابراهیمخان بغایری همراه او
بود، محمدحسنخان، در نزدیکی شیراز، از کریمخان شکست خورده و بطرف تهران
بازگشت. ابراهیمخان تا تهران همراه او بود، و بعد بدون اعتناء بوی بدامغان رفت، در
موقعیکه لشکر کریمخان، برای گرفتن مازندران، بسرداری شیخ علی خان زند، وارد