فصل ششم
پختن خوراک
انسان همیشه پرستش پیچیدگی و ظاهرسازی را میکند. هرچه آسان و طبیعی است بچشم او خوار میآید ازاینرو زندگانی را پیوسته دشوار نموده گمان میکند به خوشبختی خواهد رسید، درصورتیکه همیشه از او روبرگردان است. خوراک چیزی است که بهمنتها درجهٔ پیچیدگی رسیده طبیعت نشان میدهد که انسان باید از میوه و نباتات خام زندگانی بنماید. پختن یعنی خراب کردن و از حال طبیعی خارج کردن خوراکها یا برای این است که مزهٔ آنرا بپوشاند مثل گوشت تا بذائقهٔ فاسدشدهٔ ما لذت بکند و تمام اینها نتایج بدی برای سلامتی خواهد داشت.
پختن، خوراک را از حالت طبیعی خارج کرده مادهٔ حیاتی «ویتامین» را که در آن وجود دارد میکشد و برای بدن یک تفالهٔ خوراک پخته شده که در آن زهرهای کشتار تولید میشود باقی میگذارد. بدن انسان از گروه بیشمار ذرات کوچک زنده تشکیل شده که پهلوی یکدیگر قرار گرفتهاند. همهٔ موجودات خوراک زنده میخورند. همهٔ طبیعت زنده است. همانطوریکه برای نشوونما