فلاسفه و اخلاقیون درندگی نژاد آدمیزاد را بخوراک خونین او نسبت میدهند.
«فیثاغورث» حکیم از کشتار حیوانات اظهار تنفر میکرده و طاقت دیدن آنرا نمیآورده است؛ او میدانسته است کسیکه کشتار حیوانات را کار طبیعی میپندارد بآسانی کشتار انسان را جایز خواهد دانست. همچنین هیچ گیاهی را زخمی نمیکرده و هیچ جنبندهای را نمیآزرده و پرندگان را میخریده و از قفس آزاد مینموده.
«افلاطون» در کتاب جمهوری خودش نشان میدهد که خوراک حیوانی سبب پیدایش جنگ و خونریزی مابین مردم است و آنرا تنها برای سربازان تجویز میکند تا درنده و جنگجو بشوند. «سنک» و «پلوتارک» و کلیهٔ فلاسفه همعقیده هستند که گوشتخواری تأثیر بدی در ذهن دارد.
«میشله» با شاعر بزرگ انگلیس «بایرون» همعقیده میباشد که خوراک حیوانی انسان را بسوی درندگی و جنگ میکشاند. «کانت» و «ژان ژاک روسو» نیز در این موضوع موافق هستند. «روسو» گفته: «کسانیکه زیاد گوشت میخورند بیش از سایر مردم درنده تندخو میباشند. این امتحان در همهجا و در هر زمانی شده است.» چونکه خودپسندی اخلاق مردمانی است که بیشتر از گوشت و خون تغذیه میکنند. جانوران خونخوار که بیدار نمیشوند مگر برای پاره کردن و پنجه