دندانهای کلبی بلند و تیز داشته باشد آنرا بدراند و دارای غدههایی باشد که بمقدار زیاد آمونیاک تولید کرده «پیتومائین»ها را نابود بنماید و رودههای او خیلی کوتاه بوده که گوشت در آن توقف نکند تا فاسد بشود.
هر خوراکی را که انسان بیشتر بخورد همان را دوست دارد. انگلیسها «پودینگ» را دوست دارند چونکه هر روز خوردهاند. وزغ بدهان فرانسویان مزه میکند درصورتیکه دیگران از آن متنفرند. چینیان برنج را زیاد دوست دارند چونکه چیز دیگری نمیخورند. ازینجهت ترک گوشتخواری در ابتدا کمی دشوار است ولی بعداز چندی اغذیهٔ نباتی خیلی طبیعی و گوارا خواهد شد و خواهند دید که گوشت چه خوراک چرکینی بوده است.
ممکن است بگویند انسان پساز قرنها گوشت خورده و اکنون معتاد گشته و گوشتخوار شده ولی او همانطوری به گوشتخواری عادت کرده که یکنفر وافوری بتریاک و عرقخوار بمسکر خودش. گوشت برای انسان حکم یک مهیج خطرناک را دارد نه خوراک و ترک آن سودمند نباشد ضرر نمیرساند. از طرف دیگر میبینیم اعضای او بهیچوجه تغییر نکرده نه دستهای او مبدل بچنگال شده و نه دندان کلبی او رشد کرده و نه معدهٔ او کوچک و ضخیم گردیده و نه رودههای او کوتاه گشته رویهمرفته اعضای بدن او شبیه جانوران درنده نشده از جانب دیگر روزبروز