برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۱۱۴

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

گردیده امید چنین است که ترحم باحوال صوفیان خود نموده متوجه پرورش و پرداخت ما مردم گشته در ظل لوای آسمان‌سای همایون خود داشته مصون از بلیات دارند.

در خلال این احوال شاه‌رخ میرزا مصحوب برزو بیک مین‌باشی غلامان عریضۀ در کمال عجز و الحاح با قرآن مجید فرستاد که من طفل یتیم بسبب قرابت در سلک فرزندان بندگان انتساب دارم لکن خود را از غلامان می‌دانم دیگر شفیعی بجز کلام اللّه و مهر مهرآسای مقدس جناب امام شهید غریب علیّ بن موسی الرضا چیزی نداشتم لهذا این آیات بلنددرجات را به خدمت نواب ابویم شفیع نموده متوقع چنین است که باستعجال تمام تشریف فرمای این صوب گردیده فایض بتقبیل مرقد مطهر امام الأنس و الجن شده و بر سر این یتیم بی‌کس سایه گسترده در سلک فرزندان و غلامان خود منسلک فرموده بهر نحوی که مناسب حال دانند انتظام امور فرموده این بی‌کس را از دست این جماعت اجامره و اوباش خراسان استخلاص دهند که بلطف الهی و از حسن تدابیر آن ابویم تنقیح در امور خراسان و ممالک دیگر ایران روی نماید که بعد از تشدد و تشتت بوقوع محن و بلایا که به ایران واقع شده بود باعث امنیت و آرام عباد اللّه گردد. بناء علیه آن جناب را که شرم و آزرم و حق بینی و مروت و صلۀ‌رحم‌پروری جبلی ذات بود مسئول او را به درجۀ قبول رسانیده و قرآن مجید و مهر مهر آثار جناب مولینا را متمسک دانسته جواب جمیع سرداران آذربایجان و عراق و قلمرو علی‌شکر را چنین دادند و نوشتند که اینجانب را هرگز تمنی و خواهش امر سلطنت نبوده و نیست و الحال شاه‌رخ میرزا را که قرابت قریبه با اینجانب از طرف والده دارد و به مرتبۀ فرزند خود می‌دانیم بعلاوه قرآن مجید و مهر شریف مقدس شاه خراسان را شفیع نموده بر خود لازم و جازم نمود که ان شاء اللّه تعالی جمیع کارخانجات و متعلقات پادشاهی را برداشته از هر طریق که مناسب باشد برده به ایشان رساند و خود معتکف آستان ملایک‌پاسبان روضۀ رضویه علیه السلام گردیده لیلا و نهارا جبهه‌سای سدۀ رفیعۀ علیه باشد،