سلاطین جغتائی هند بر سر قلعۀ قندهار نزاع افتاد و هر چند وقتی در تصرف طرفی میبود کمال سعی و تردد در استحکام آن از طرفین بجای میآوردند چنانکه رفته رفته به جائی رسید که باستحکام قلعۀ قندهار در بلاد مشهورۀ عالم قلعۀ نبود و در اواخر زمان ایالت گرگین خان تصویر قلعۀ قندهار به نحوی که صاحب تاریخ عباسی۱ صاحبقرانی میرزا طاهر وحید و شاهجهاننامه۲ و تاریخ وقایع قندهار۳ میرزا بدیع مخاطب برشید خان مهابتخانی نوشتهاند چنین است که آن قلعهایست مشتمل بر هفت حصار وسیع الفضاء واقع از جانب غربی در دامن کوه لکی که آن را اهل هند کوه لکه گویند و آن کوهیست در غایت ارتفاع و قلعۀ آن کوه منیع که آن را کوه قیتول و ارگ زمرد شاه باختری نیز گویند محصور است به حصاری رفیع عریض که ارتفاع آن تخمینا شش ذرع تواند بود و یک حصار دیگر احاطۀ آن نموده و در وسط آن حصار زمینی است مرتفع که قلعۀ حاکمنشین و موسوم به ارگ است بر بالای واقع شده و از دیوار شمالی آن قلعه حصاری مشتمل بر سنگانداز و کنگره و فصیل که آن را مرد رو نیز گویند بسیار عریض متصل به دیوار ارگ کشیده شده و در منتهای دیوار مذکور که متصل به ارگ است دو دیوار واقع شده یکی شیر حاجی و دیگری بدن محاذی هم در
________________________________________
- ↑ (۱) یعنی عباسنامه در تاریخ پانزده سال اول از سلطنت شاه عباس ثانی (از ۱۰۵۲ تا ۱۰۶۶) تألیف عماد الدولة میرزا محمد طاهر وحید قزوینی وزیر اعظم شاه سلیمان و از شعرا و منشیان عهد این پادشاه و سلاطین بعد از او تا زمان شاه سلطان حسین.
- ↑ (۲) شاهجهاننامه نام چندین کتاب است که آنها را بنظم و نثر در ذکر اعمال شاه جهان ساختهاند. در اینجا ظاهرا غرض شاه جهان نامۀ منثور تألیف میرزا جلالای طباطبائی زوارهای است در ذکر وقایع سلطنت این پادشاه (از ۱۰۴۱ تا ۱۰۴۵ هجری)
- ↑ (۳) نام دیگر این کتاب لطائف الأخبار است در شرح محاصرۀ بینتیجۀ قندهار بتوسط شاهزاده دارا شکوه در سال ۱۰۶۳ تألیف میرزا بدیع ملقب برشید خان و بدیع الزمان مهابتخانی که به سال ۱۱۰۷ در اگره بسنی قریب به هشتاد فوت کرده.