برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۲۸

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

او را خلعت داده فی‌الفور سوار شوند و شبی که فردا وعدۀ برآمدن امیر اویس بود نیز اکثری از مردم همراهی او سوار شده آخر شب رفتند و با خسرو خان چهل پنجاه غلام و خدمتکار و نهایت صد سوار از مصاحبان و رفقا باقی ماندند. وقت صبح خسرو خان عادت خواب داشت، چون صبح شد و کیفیت احوال را امیر اویس معلوم نمود با چهار پنج هزار سوار مستعد از قلعه برآمده اول بر خسرو خان ریخت و او را با جمیع رفقا فی‌الفور بقتل رسانید و از آنجا بتعجیل تمام خود را به کارخانجات خسرو خان وارد و بازار که پیشتر رفته بودند زده بعضی را در منزل اول که خرمالیغ باشد و بعضی را در منزل دوم که کشت نخود است و بعضی را تا گرشک بدست آورده سرداران را بقتل رسانید و مردم ادانی را عریان و برهنه نموده جمیع کارخانجات و خزاین و توپخانه و اسلحه و یراق و اسپان و شتران بی‌نهایت بدست آورده سرانجام سلطنت او دو بالا گردید و بعد از آن سرکردگان و رؤسا و سرخیلان و هزارجات و فرقۀ طاهری و جمشیدی و خسروی و تیموری که الوس صحرانشین حوالی قندهار بودند و سرکردگان بلوچ و غیره را تاخت و تاراج و غارت نموده اکثری را به اطاعت خود درآورد و آنچه طاقت مخالفت نداشتند به جاهای دور دست مانند هرات و سیستان و کرمان متفرق شدند و این واقعه در سال یک هزار و یک‌صد و بیست و چهار (۱۱۲۴) هجری واقع شد و کلمۀ «خسرو میرزا» تاریخ قتل او و حدوث آن واقعه است.

گفتار در فرستادن محمد زمان خان قورچی‌باشی از دار السلطنۀ اصفهان بقندهار و فوت نمودن او در بین راه به قضای اله

چون این خبر باصفهان رسید موجب کدورت خاطر پادشاه و امرا گردید و محمد زمان خان قورچی‌باشی را با سپاه جدید و خزانه و توپخانه سرانجام نموده و ارقام بجمیع سرداران خراسان و استرآباد و قاجار و کرد چمشگزک و ترکمان از فرقۀ گرایلی و اخلو و غیره فرستاده همه را باتفاق او مأمور بسفر قندهار نمودند و چون محمد زمان خان از اصفهان برآمد همه جا برای جمعیت سپاه و سرانجام یراق و اسلحۀ