برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۴۷

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

آمد و سالی نبود که چهار پنج جهاز از پرتگیش به جنگ نگیرند و در آن اوقات که احوال بلاد ایران مشوش و از هر گوشه صاحب داعیه و سر خیلی تاخت و تاراج حوالی ممالک ایران می‌نمود سیف بن سلطان که در آن وقت امام و سردار آن قوم بود نیز بتحریک و وسوسۀ فرقۀ هوله که قومی‌اند از عرب ساکن سواحل بلاد فارس دندان طمع بتسخیر جزایر و بنادر دریای فارس تیز کرده در سنۀ عشرین و مائة و الف (۱۱۲۰) هجری یک‌دو جهاز با جمعی از عساکر خود بر سر بندر کنگ که معمورترین بنادر فارس بود فرستاد و چون در بنادر کنگ در زمان سلاطین صفویه بسبب خاطر جمعی از دستبرد اعادی و امنیت بلاد لشکر و فوجی نمی‌بود حاکم‌نشین آنجا شهر لار و بندر عباسی بود و ضابط عشور و خروج بندر مرد نویسندۀ می‌بود و داروغۀ که برای محافظت دزدان کوچه و بازار می‌بود مجموع از سی چهل کس زیاده نبوده و نوکر نگاه نمی‌داشت لهذا بمحض ورود لشکر عمانی هیچ‌کس مانع و مزاحم ایشان نتوانست شد، تمام شهر را که مملو از اموال تجار و نقد و جنس بی‌نهایت بود تا سه روز غارت و تاراج نموده و بر جهازات خود مشحون کرده بجانب بلاد خود بدر رفتند و عباس قلی خان حاکم لار و بندر که در آن‌وقت در لار می‌بود بمحض شنیدن این خبر بتعجیل تمام خود را ببندر کنگ رسانید و چون فرقۀ عمانی بعد تاراج بر جهازات بدر رفته بودند و سرانجام سفر دریا از جهازات و غیره در سر کار پادشاهی و امرا هیچ‌کدام نبود بر آمدن او فایدۀ مترتب نگردید و چون این خبر بعرض پادشاه رسید جمشید خان نامی را به سرداری مهم عمان و تنبیه سیف بن سلطان مقرر نمودند و جمشید خان با سپاه و لشکر و سرانجامی که لایق آن مهم باشد متوجه بنادر گردید و چون بحوالی بندر کنگ رسید به قضای الهی فوت شد و باین جهت آن امر لایق عایق گردید و بعد دو سه سال فرقۀ عمانی باز بر سر بندر کنگ آمده آن را تاراج نموده مثل مرتبۀ اول بدر رفتند و در این مرتبه نیز چون بعرض پایۀ سریر پادشاهی رسید محمد مؤمن بیک جهرمی که از اعاظم امیرزادگان بود و آباء او از غلامان معتبر سر کار پادشاهی بودند و او خود