برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۵۸

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

چون میرشکارباشی به قریۀ نیریز رسید به راهنمائی مردم ده کوه۱ و کورده بقدر دو هزار کس از متجنده را بر سر میرزا رفیع فرستاد و آن فوج در دم صبح وقتی رسیدند که میرزا رفیع و فوج او در خواب غفلت بودند. میرزا رفیع و مردم او را مطلق فرصت حرکت دست و پا نشده همگی را دستگیر کردند و میرزا رفیع را کند و دو شاخه نموده نزد میرشکارباشی فرستادند و از آنجا او را روانۀ شیراز نزد لطف علیخان نموده و میرشکارباشی با جمعیت خود و خزانه از کتل کورده گذشته داخل شهر لار شد.

چون این خبر به سایر سرکردگان که بر کتلهای دیگر بودند رسید لشکر آنها متفرق گشته خود نیز بصورت مبدل از کتلها فرودآمده بقصد گریختن باطراف متفرق شدند و چون احکام لطف علیخان باطراف و جوانب رسیده بود که از فرقۀ باغیان هرجا کسی وارد شود و مردم آنجا در گرفتن آنها مساهله نمایند مستحق قتل و غارت و تاراج خواهند گردید مردم اطراف جویای اخبار آنها بودند و بهمین سبب همگی دستگیر گردیدند چنانکه نه کس از سرکردگان عمده را با میرزا رفیع که در شیراز نزد لطف علیخان آوردند، همگی را بردار کشیده بضرب گولی تفنگ مقتول نمود و میرشکارباشی خزانه را به نزد شیخ محمد بن ماجد بحرانی رسانید و قبض گرفته مراجعت نمود و چنین شنیده شد که شیخ محمد بن ماجد مبلغ مذکور را نزد خود نگاه داشته من جملۀ آن بدفعات هزار و پانصد تومان تا دو هزار تومان زیاده به وکلای امام مسقط نداد و آن را نیز اکثر جنس داد و چون در همان ایام سیف بن سلطان که امام مسقط بود بمقر اصلی او که درک اسفل باشد نزد مقتدای خود ابن ملجم ملعون رفته بود و در میان اولاد و اقارب او بر سر سلطنت و امامت نزاع بود کسی بباز خواست آن متوجه نشد.

________________________________________

[۱]

  1. (۱) یک منزلی شمال کورده