برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۶۵

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و چون این سپاه از راه نیریز و قطرو که عوام آن را گدرو گویند از کفۀ نمک که فاصل بین توابع فارس و کرمان است عبور نموده وارد خیرآباد نمک که اول دهات میمند و سیرجان است گردید بعضی از سرداران کرمان مانند امیر بیک طاهری و خواجه کریم الدین براکوهی و سالار عسکر بلوک اقطاع ملحق بفوج او گردیدند. سابق بر حرکت قشون خبر آمدن فوج قزلباش بمحمود رسیده بود و زکریا سلطان نامی از افاغنۀ غلزۀ که سمت قرابت با او داشت با سیصد سوار افغان به قریۀ مشیز فرستاده بود که بطریق قراولی از راه خبردار باشند.

سرکردگان کرمان فوج محمد قلی بیک را راهنمائی نمودند و بی‌خبر بر سر زکریا سلطان بردند، چون مومی الیه بی‌خبر بود مطلق دست‌وپائی نتوانست زد، زکریا سلطان با سیصد کس افغان مجموع بقتل رسیدند. چون این خبر بمحمود رسید خود حرکت کرد، با جمیع فوج افغان بر سر محمد قلی بیک آمد و محمد قلی بیک بسبب آن فتح جزئی چون غرور موفور بهم رسانیده بود در کمال بی‌اعتنائی در برابر فوج افاغنه صف‌آرا گردید و به اندک زدوخورد سهلی شکست بر لشکر محمد قلی بیک افتاده قریب بدو هزار کس بقتل رسیدند و تتمۀ سپاه با سردار هزیمت یافته باطراف و جوانب متفرق گشتند و محمود در آن سال بهمین قدر اکتفا نموده بکرمان مراجعت نمود. چون سپاه قلیلی همراه داشت که زیاده از دوازده هزار سوار نبود و این آمدن برای امتحان بود که از احوال بلاد ایران اطلاع بهم رسانیده در باب تسخیر آن بلاد فکر اصلی نماید.

بنابراین شهر کرمان را تاخت و تاراج نموده و جمع سرکردگان و رؤسا از سپاهی و تجار و اربابان و کدخدایان شهر را اسیر نموده ارادۀ مراجعت بقندهار داشت و مجموع بودن او در کرمان نه ماه بود که در این بین از قندهار خبر رسید که بیجن سلطان لزگی که سابق بر این در زمان دولت صفویه بجهتی از جهات در فراه