خود را پیش از سید احمد خان بشهر لار رسانید و مستحفظین قلعۀ لار استقبال او نموده داخل شهر نمودند.
مقارن آن بیک ماه فاصله سید احمد خان نیز از جهرم رو بجانب لار آورد، چون سید احمد خان خود مردی دلیر بود و نیز سپاه و لشکر او زیاده بر لشکر برادر ولی محمد خان نبود ولی محمد خان تاب توقف در لار نیاورده بطریق فرار رو بجانب کرمان گذاشت و بفاصلۀ چند روز سید احمد خان وارد شهر لار گردید.
ذکر داخل شدن سید احمد خان به قلعۀ لار و وقایعی که در آن حین بتقدیر خالق زمان و زمین روی داد
قائلان نقول وقایع دهور و ازمان سالفه قانون سخن طرازی را باین ترانه با مزمار قلم آشنا نمودهاند که چون اکثر اهل توابع لار از اهل سنت و جماعت بودند بسبب موافقت مذهب از جان و دل به معاونت افاغنه میکوشیدند و در اطاعت سید احمد خان مضایقه داشتند چنانکه برای تحصیل سیورسات سید احمد خان جمعی را از لشکر خود بتوابع لار فرستاد و در قریۀ کرمستج۱ که قلعۀ مستحکمی داشت بر سر تشدد در تحصیل سیورسات یعنی رسد۲ غله برای سپاه فیما بین سردار لشکر سیورسات سید احمد خان که محمد شریف بیک نام داشت جنگ شده بگولی بندوق۳ محمد شریف بیک کشته شد و چون این خبر بسید احمد خان رسید برای انتقام خون او بقدر دو سه هزار سوار را فرستاد و ایشان قلعه را بدست آورده بقدر چهارصد پانصد کس از مردم آنجا را بسته بشهر لار آوردند و مجموع آنها را بقتل رسانیدند و خود سوار شده بقصد تسخیر سایر قلاع اهل تسنن که در سمت جنوب شهر لار میباشند متوجه گردید. هنوز یکدو فرسخ راه طی نکرده بود که ناگاه منهیان به او خبر رسانیدند که شاه وردی خان فرامین بجمیع سرکردگانی که همراه شمایند نوشته است که عند الفرصه شما را بکشند یا دستگیر
________________________________________