برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۸۱

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

نشست و وجوه دراهم و دنانیر بنام نامی او زیب و زینت یافت و سجع مهر و سکۀ او این مصراع بود که: «تاج فرق پادشاهان احمد است»، و نقش سکه این بیت:


سکه زد در هفت کشور چتر زد چون مهر و ماه وارث ملک سلیمان گشت احمد پادشاه و ولی محمد خان که محبوس بود او را از قید برآورده خلعت داده استمالت نمود و وزیر و باصطلاح ولایت ایران اعتمادالدولۀ خود گردانید چه در بلاد ایران در زمان دولت صفویه اعتماد الدولة خطاب وزیر بود، هر که وزیر می‌شد او را اعتماد الدولة می‌گفتند و طالب خان را که او نیز ظاهرا از توابع شاه طهماسب بود خلعت داده دیوان‌بیگی خود نمود.

ذکر توجه احمد شاه صفوی در سنۀ ۱۱۳۹ هجری از دار الأمان کرمان بقصد تسخیر شیراز و وقایعی که بتقدیر حی سبحان در آن اوان روی نمود

بر دانایان دقیقه‌رس مقیاس کلام و بر رهنوردان بادیۀ ابداع و انجام پوشیده نماند که هر صاحب اقبالی را در قفا ادبار و هر مالک تختی را در پس تخت تختۀ تابوت مهیا و آشکار است، تشریح این کلام و تبیین این مقام اینکه سید احمد شاه بعد از جمعیت سپاه و سرانجام لشکر بقصد تسخیر دار العلم شیراز از کرمان برآمده بتاریخ سنۀ یک هزار و یک‌صد و سی و نه (۱۱۳۹) عزیمت شیراز نمود و همه جا در بین راه سرداران و سرکردگان ملحق بفوج او شده جمعیت عظیم روی داد چنانچه از بعضی ثقات مسموع شد که قریب بیست هزار سوار و پیاده بر سر او جمع شدند لیکن بسبب آنکه سید احمد شاه در عنفوان شباب و جوانی بود و هنوز گرم و سرد روزگار را ندیده و تجربۀ دهر بی‌مدار نیندوخته و مطلق حسابی بجهت وفور شجاعت و مردانگی وافر که داشت از کثرت و انبوهی لشکر اعدا نمی‌اندیشید و در اکثر جنگهائی که کرده بود با معدودی خود را بفوج افغان زده از کشته‌ها پشته‌ها ساخته و چنان زور بازو و شجاعتها از او