بود محمد خان بلوچ حاکم شده بود با سه چهار هزار سوار جرار افغان متوجه محاربۀ او گردید و در سر پل فسا مقابلۀ فریقین و تلاقی فئتین روی داد.
ذکر مقابله و حرب نمودن سید احمد شاه و محمد خان بلوچ در پل فسا و شکست خوردن سید احمد شاه بتقدیر خالق ارض و سما
پوشیده نماند که چون لشکر افغان مقابل عسکر سید احمد شاه شدند آن مقام جائی بود بسیار تنگ و محل صفآرائی فوج بسیار نبود چرا که سید احمد شاه اراده کرده بود که لشکر خود را از سر پل و از دریای نمک گذرانیده آن طرف پل جنگ واقع سازد. در این اندیشه تا قریب سر پل رسیده بود که لشکر افغان پیشدستی نموده از پل گذشتند زیرا که دست چپ سید احمد شاه کوهستان بود و طرف دست راست باصطلاح اهل فارس دریای نمک بود چه آن مکان صحرائیست بعرض سه چهار فرسخ کم و زیاد و طول قریب به بیست فرسخ که مجموع آن صحرا نمکزار است و همیشه زمین آنجا بسبب رطوبت گل و لای و وحل به نحویست که بمجرد حرکتی که حیوان یا انسان نماید در آن زمین فرومیرود و بعد از فرورفتن به اندک زمانی نمک میگردد چنانکه گفتهاند، مصراع: هر چیز که در کان نمک رفت نمک شد، و بهمین سبب آن را دریای نمک گویند و الا دریائی نیست که آب داشته باشد بلکه دریای گل و لای و نمکزار است.
بالجمله چون لشکر افغان از برابر نمودار شد و ضابطۀ جنگ افغان اینست که هرگاه لشکر غنیم را دیدند و فاصلۀ بین هر دو صف قلیل میشد شجاعان و پیش جنگان ایشان جلو اسب را انداخته ساعد دست چپ را بر چشم و رو میگذارند و بدست راست شمشیر از غلاف کشیده صدائی مانند صدای شغال کرده بیک بار خود را بر لشکر خصم میزنند و وجه این عمل آنچه از افاغنه شنیده شد اینست که میگویند بسبب رفع جبن و خوف دیدن برق شمشیر و هیبت سپاه خصم است و ندیدن کشته شدن رفقا و